داستانک

داستانک

 


یکی سر شاخه درخت نشسته بود و داشت از ته اره اش میکرد.
بهش گفتن مگه اون حکایت رو نشنیدی که...؟؟!!
یارو گفت: درخت مال خودمه،اره مال خودمه،سر و ته شاخه هم مال خودمه،به شما هم هیچ ربطی نداره!
افتاد زمین و دست و پاش زخم شد.
اومدن بهش گفتن دیدی...؟!!
گفت: هر چی زخمی شده مال خودمه به شما هم هیچ ربطی نداره!!!
ازش کلی خون رفت...
بهش گفتن ازت خون میره !
گفت: خون خودمه به شما هم هیچ ربطی نداره!!!
یکی گفت :
دوستانه یه سوال بپرسم راستشو میگی؟
گفت بپرس.
گفت واقعا داری چه غلطی میکنی؟
جواب داد : هیچی، سر مواضع و حرفام ایستادم!!!

سخن روز : هرچه فکر شما بزرگ باشد به همان اندازه بیشتر به افکار دیگران احترام می گذارید.پاسکال


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



موضوعات مرتبط: داستانک
[ پنج شنبه 28 شهريور 1392 ] [ 1:1 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]