شعر طنز(محض خنده)
مد شده این روزها پز می دهیم/پیش هرکس، هرکجا پز می دهیم
جمعمان هروقت کامل می شود/ یا که می لافیم یا پز می دهیم
کار ما اصلا همین پز دادن اس/ خوب و خوشحالیم تا پز می دهیم
هیچ فرقی هم ندارد جای آن/ درعروسی یا عزا پز می دهیم
یک نفس در خواستگاری هایمان/یا که آنها، یا که ما پز می دهیم!
با قیافه، لنز، مو، گوشی، لباس/روسری، عینک، طلا، پز می دهیم
با عموها، عمه ها، هرکس که شد/دوست، فامیل، آشنا پز می دهیم
خالکوبی می کنیم ابروی خود/تازه آن هم تا به تا(!) پز می دهیم!
با چلوماهی اگر ممکن نشد/ با خوراک لوبیا پز می دهیم!
در کلیپی، قسمتی از گوش ما/هست پیدا، را به را پز می دهیم!
... کاش این پزها کمی معقول بود/گاه خیلی نابجا پز می دهیم!
شاعر: مصطفی مشایخی
از نوزاد گرياني سوال مي كنند آيا گرسنه اي؟ نوزاد به اذن خدا به حرف درمی آيد(!) و مي گويد: پ نه پ، براي گرسنگان سومالي گريه مي كنم!
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اشعارطنزمحض خنده