نماز، حضور قلب، آرامش (1)

نماز، حضور قلب، آرامش (1)

اهميّت و فضيلت نماز

خوشا آنان كه اللّه يارشان بى          كه حمد و قل هو الله كارشان بى

خوشا آنان كه دائم در نمازند          بهشت جاودان بازارشان بى[1]

 

بى ترديد، در ميان عبادات و مسائل معنوى و ملكوتى، نماز از ارزش و اهميّت خاصّى بر خوردار است؛ به اندازه اى كه به نماز سفارش شده، به عبادت ديگرى سفارش نشده است. نماز وصيّت حضرت حق، انبيا، امامان، عارفان و عاشقان و حكيمان است. كتابى از كتاب هاى آسمانى حق، خالى از آيات مربوط به نماز نيست. از برنامه هاى بسيار مهّم كتاب هاى عرفانى و اخلاقى و مخصوصا كتب حديث، نماز است.

 نماز در زندگى و حيات انسان به اندازه اى ارزش دارد كه اولياى الهى براى يك لحظه از آن غافل نبودند و از هر راهى كه ممكن بود، ديگران را هم به اين عبادت ملكوتى تشويق مى كردند. نماز از چنان اهميّتى برخوردار است كه امامان معصوم (عليهم السلام) دستور مى دادند فرزندان خود را از شش ـ هفت سالگى با نماز آشنا و به انجام دادن آن تشويق كنيد؛ با اين كه در چنين سنى نماز واجب نيست. «معاويه بن وهب كه از بزرگان اصحاب امام ششم (عليه السلام) است، از امام مى پرسد: در چه زمانى، كودك خود را متوجه نماز كنيم؟ حضرت فرمود: «فيما بَيْنَ سَبْعِ سِنينَ وَ سِتِّ سِنينَ؛ در شش و هفت سالگى.»[2]

اين روايت شريف ما را متوجه اين نكته مى كند كه در اوّلين مرحله از سن كودك كه آماده تعليم و تربيت است (شش سالگى) او را متوجه نماز و ياد خدا كن و بذر اطاعت و بندگى حق تعالى را در وجودش بيفشان.

 نماز در بيان امامان معصوم (عليهم السلام) به ركن و اساس دين تعبير شده؛ به طورى كه اگر دينْ و مسلمانى بخواهد پابرجا و صحيح باشد، اساس و اصل آن نماز و ذكر خداست. امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد:

«الصَّلاةُ عَمودُ الدّينِ، مَثَلُها كَمَثل عمودِ الفُسْطاطِ اِذا ثَبَتَ العَمودُ ثَبَتَتْ الاوتادَ الاَطْنابُ، وَ اِذا مالَ العمودُ وَ انْكَسَرَ لَمْ يَثْبُتْ وَتَدٌ و لا طَنَبٌ؛ نماز ستون دين است، مَثَل آن همانند ستون خيمه است كه وقتى استوار باشد، ميخ ها و طناب ها پا برجاست، و هرگاه ستون آن كج و شكسته شود، هيچ كدام از آن ها استوار نمى مانند.»[3]

و بايد چنين باشد و ركن دين معرفى شود؛ چون عالى ترين نياز معنوى انسان، عبادت است و عالى ترين نوع عبادت، نماز. اين نماز است كه انسان را به سوى ملجأ و پناهگاه واقعى رهنمون مى شود.

 «لئون دنى»[4]، دانشمند روان شناس اروپايى مى گويد: «نيايش به درگاه خداى توانا، راز و نيازى را به سوى خدا و آفرينندهموجودات كه ملجأ و پناهگاه دل شكستگان است، معطوف مى دارد و با خضوع و فروتنى، درماندگى، ناتوانى و پريشانى خود را به آستان الوهيتش عرضه مى كند و با ستايش ذات پاك خداوندى اش، كوچكى و حقارت خود را بيان و از پيشگاه مقدسش بخشايش گناهان خود و شمول رحمت بى پايان او را درخواست مى كند».[5]

امام صادق (عليه السلام) فرمودند:

«اَوَّلَ ما يُحاسَبُ بِهِ العَبْدُ الصَّلوةُ، فَإنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَله، و اِذا رُدَّتْ رُدَّ عَلَيهِ سائرُ عَمَلِهِ؛ اوّل چيزى كه انسان به آن محاسبه مى شود، نماز است؛ اگر پذيرفته شود، بقيّه اعمال او نيز پذيرفته مى شود، و اگر مردود گردد، ساير اعمال او نيز مردود مى گردد.»[6]

 و به سبب همين عظمت و جايگاه رفيع نماز است كه اولياى الهى در موقع نماز رنگشان تغيير مى كرد و اضطراب اين را داشتند كه اين امانت بزرگ الهى را به بهترين شكل انجام دهند.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

هرگاه امام سجاد (عليه السلام) به نماز مى ايستاد، رنگش دگرگون مى شد و آن گاه كه به سجده مى رفت، تا عرق از سر و صورتش جارى نمى شد، سر از سجده بر نمى داشت.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



موضوعات مرتبط: نماز
[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ] [ 12:19 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]