شعر طنز( انصراف از یارنه)
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که مامان به بابام گفت
بیا فرم یارانه را پر نکن
مرا دپرس احوال و دلخور مکن
که این پول آخر کجا حق ماست
اگر کارمندی بگیرد رواست
تو دلال ارزی و وضعت خفن
ببین هیکلت را شدی کرگدن
خروشید بابا م و با خشم گفت
که ای زن مزن بیش از این حرف مفت
که خر پولی هر کسی بیشتر
بود احتیاجش بسی بیشتر
ستاد تشویق مردم به انصراف از یارانه
سراینده : مصطفی مشایخی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اشعارطنزمحض خنده