رواياتى درخصوص گريه بر امام حسين(ع) بيان كرده، بگوييد فلسفه گريه بر امام حسين(ع) چيست؟

 


پرسش:
رواياتى درخصوص گريه بر امام حسين(ع) بيان كرده، بگوييد فلسفه گريه بر امام حسين(ع) چيست؟

پاسخ:
برخى از روايات در خصوص گريه بر امام حسين(ع) عبارت است از:
1. امام معصوم(ع) فرمود: «هر چشمى در روز قيامت به جهت سختى‏ها، گريان است؛ مگر چشمى كه بر امام حسين(ع) گريسته باشد، اين چشم خندان و بشاش است».الخصائص الحسينيه، ص 140.
2. امام رضا(ع) مى‏فرمايد: «گريه بر امام حسين(ع) گناهان بزرگ را محو مى‏كند».مسند امام رضا(ع)، ج 2، ص 27 .
3. امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «كسى كه به ياد امام حسين(ع) به مقدار بال مگسى، اشك از چشمانش جارى شود؛ ثوابش بر خداوند است و خداوند به كمتر از بهشت براى او راضى نمى‏شود».بحارالانوار، ج 44، ص 291.
4. از امام معصوم(ع) نقل شده است: «هر كه بگريد يا بگرياند يا حالت اندوه و گريه داشته باشد، بر مصيبت امام حسين(ع)، بهشت براى او واجب مى‏شود».الخصائص الحسينيه، ص 142.
5. امام رضا(ع) مى‏فرمايد: «... پسر شبيب! اگر مى‏خواهى براى چيزى گريه كنى، پس براى حسين بن على(ع) گريه كن كه او را ذبح كردند؛ چنان كه گوسفند را ذبح مى‏كنند ... پسر شبيب! اگر براى حسين چنان گريه كنى كه اشك‏هايت بر گونه‏هايت جارى شود، خداوند همه گناهان كوچك و بزرگ تو را مى‏آمرزد، اندك باشد يا بسيار ...».بحارالانوار، ج 44، ص 285.
در مورد حكمت گريه بر امام حسين(ع) مطالبى بيان شده كه به نظر مى‏رسد به تنهايى صحيح نباشد؛ از جمله:
الف. گريه ذاتاً خوب و سبب پالايش روح است؛ كه اين پالايش روحى در مجالس عزادارى امام حسين(ع) بيشترين ثمربخشى را دارد.
ب. گريه بر امام حسين(ع) به عنوان تشكّر و سپاس از او است؛ ولى اين مطلب صحيح نيست؛ زيرا اگر ما موظف به تشكر از امام حسين(ع) بوديم، راه ديگرى براى تشكر وجود نداشت كه با آه و اندوه و حزن اين سپاس را عينى سازيم و اصلاً آيا آن حضرت نيازمند به تشكّر است؟!
ج. امام حسين(ع) از گريه ما بهره‏مند مى‏گردد؛ از آنجا كه با گريه به رشد معنوى مى‏رسيم و واسطه اين فيض ياد امام حسين(ع) است در نتيجه به مقامات آن حضرت نيز اضافه مى‏شود.
د. برخوردارى از ثواب و شفاعت؛
اين فوائد هر چند براساس بعضى تحليل‏ها و روايات در حد خود صحيح است؛ ولى آيا نمى‏توان حكمت مهم‏تر، با ارزش‏تر و فراتر از معاملات اين چنينى، در وراى گريه در نظر گرفت تا مجبور شويم حكمت گريه بر امام حسين(ع) را در يك شفاعت و ثواب و يا تشكر، منحصر و محدود سازيم؟!
با توجه به آنچه كه در حقيقت گريه رشد روحانى و تقوا و نيز فلسفه عزادارى امام حسين(ع) مطرح است؛ مى‏توان گفت حكمت گريه بر اباعبدالله(ع) دو امر مهم و اساسى است كه هر يك به نوبه خود اثر وضعى خاصى بر جاى مى‏گذارند:
يكم. بُعد اخلاقى؛ چنان كه روشن است، گريه ارزشى در فرهنگ شيعى اولاً، گريه‏اى است كه موجب تعالى و رشد روح است و ثانياً سرچشمه آن معرفت است. گريه بر امام حسين(ع)، يا به جهت ياد كردن غم و اندوه از دست دادن عاشق حقيقى خداوند متعال است كه تجلى‏گاه اوصاف الهى بود و مؤمنان، بوى گل را از گلاب او استشمام مى‏كردند.
چون كه گل رفت و گلستان شد خراب‏بوى گل را از كه بوييم، از گلاب‏
و يا به دليل عقب‏ماندگى روحى و نداشته‏هاى خود، در مقابل مناقب و فضايل آن بزرگوار و ياران باوفايش است. در واقع گريه بر اين است كه حبيب‏بن مظاهر كه بود و چه داشت و من كيم و چه در كف دارم؟ اشك ريختن بر على‏اكبر، ناله بر خود است كه آن جوان رشيد چه فضايلى را دارا بود و من تا چه اندازه آن خصلت‏ها را دارم؟ و ... .
اگر گريه ما از اين منشأ دور است، بايد بكوشيم اشك و آه خود را به اين سمت سوق دهيم تا بر اثر آن، روحمان تعالى يابد. در حقيقت اين گريه، نشان دادن دردى است كه انسان را به حركت و جوشش وامى‏دارد تا خود را به آن درجه از كمالات برساند و اين چنين اشكى انسان‏ساز است.
دوم. بعد اجتماعى؛ اگر گريه بر اباعبدالله(ع)، از سر معرفت باشد و منشأ آن نيز بعد اخلاقى اين حركت باشد؛ قطعاً اين حزن و اندوه، پس از آن كه موجب تحوّل درونى انسان گرديد، زمينه را براى تحولات اجتماعى فراهم مى‏سازد. وقتى گريه بر امام حسين(ع)، گريه‏اى در جهت تعالى روح شد و موجب گرديد كه آدمى در فضايل اخلاقى و فردى خود، تأمل و تجديدنظر كند؛ قطعاً اين تحوّل درونى، زمينه را براى ساختن اجتماعى در راستاى اهداف متعالى اسلام فراهم خواهد ساخت.
زمانى كه انسان متوجّه شد كه حضرت ابا عبدالله(ع) براى چه، چرا و چگونه دست به قيام زد و آن اثر جاودانه را بر قلم خون، بر صفحه تاريخ نگاشت و با اين معرفت بر اثر گريه درونش متحول گرديد؛ اين تغيير بر عرصه جامعه نيز كشيده مى‏شود و او مى‏كوشد تا جلوى فساد وانحراف دين را گرفته و آزادى، جوانمردى و ديندارى را نه تنها در روح خود، بلكه در جامعه نيز حكم‏فرما سازد.
به بيان ديگر، در واقع گريه بر اباعبدالله(ع)، با يك واسطه زمينه را براى حفظ آرمان‏هاى آن حضرت و پياده كردن آن فراهم مى‏سازد و به همين دليل مى‏توان گفت: يكى از حكمت‏هاى گريه بر امام حسين(ع)، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى او است و شايد مراد از اين كه گفته مى‏شود: «ان الاسلام بدؤه محمدى و بقائه حسينى» همين باشد كه بقاى مكتب اسلام - خصوصاً تشيع - وام‏دار گريه بر امام حسين(ع) است.



موضوعات مرتبط: پیرامون امام حسین
[ سه شنبه 30 آبان 1391 ] [ 11:37 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

عشق بازی کار هر شیاد نیست

 عشق بازی کار هرشیاد نیست              این شکار دام هر صیاد نیستت

عاشقی را قابلیت لازم است               طالب حق را حقیقت لازم است

عشق از معشوق اول سر زند              تا به عاشق جلوه دیگر زند

 تا به حدی که برد هستی از او          سر زند صد شورش و مستی از او

شاهد این مدعی خواهی اگر              بر حسین و حالت او کن نظر

روز عاشورا در آن میدان عشق            کرد رو را جانب سلطان عشق

بارالها این سرم این پیکرم                   این علمدار رشید این اکبرم

 این سکینه، این رقیه، این رباب           این عروس دست و پا خون در خضاب

این من و این ساربان، این شهردون        این تن عریان میان خاک و خون

این من و این ذکر یارب یاربم                   این من و این ناله های زینبم

پس خطاب آمد ز حق: کِی شاه عشق         ای حسین، ای یکه تاز راه عشق

  گر تو بر من عاشقی ای محترم              پرده برکش من به تو عاشق ترم

غم مخور چون من خریدار  توام             مشتری بر جنس بازار توام

هرچه بودت داده ای در راه ما               مرحبا صد مرحبا خود هم بیا

خود بیا که می کشم من ناز تو            عرش و فرشم جمله پا انداز تو

 لیک خود تنها نیا در بزم یار                   خود بیا و اصغرت را هم بیار

 خوش بُوَد در بزم یاران بلبلی               خاصه در منقار او برگ گلی

خود تو بلبل، گل علی اصغرت               زودتر بشتاب سوی داورت

**********

 



موضوعات مرتبط: اشعار آیینیپیرامون امام حسین
[ سه شنبه 30 آبان 1391 ] [ 11:27 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

« ارزش گریه بر امام حسین (ع) از زبان امام عصر(عج) »

 سید بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد ، در بین راه راجع به این مسئله ، كه گریه بر امام حسین (ع) گناهان را می آمرزد ، فكر می كرد، همان وقت متوجه شد كه شخص عرب سوار بر اسب به او رسید و سلام كرد ، بعد پرسید : جناب سید درباره چه چیز به فكر فرو رفته ای ؟ و در چه اندیشه ای ؟ اگر مسئله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل علم باشم ؟ سید بحرالعلوم فرمود : در این باره فكر می كنم كه چطور می شود خدای متعال این ثواب رلبه زائران و گریه كنندگان بر حضرت سیدالشهدا (ع) می دهد مثلا در هر قدمی كه در راه زیارت بر می دارد ، ثواب یك حج و یك عمره در نامه عملش نوشته می شود و برای هر یك قطره اشك تمام گناهان صغیره و كبیره اش آمرزیده می شود ؟ 

آن سوار عرب فرمود : تعجب نكن ! من برای شما مثالی می آورم تا مشكل حل شود . سلطانی به همراه درباریان خود به شكار می رفت ، در شكارگاه از همراهیانش دور افتاده و به سختی فوق العاده ای افتاده و بسیار گرسنه شد . خیمه ای را دید و وارد آن خیمه شد ، در آن سیاه چادر ، پیرزنی رابا پسرش دید ، آنان گوشه خیمه عنیزه ای ( بز شیرده ) داشتند و از راه آن ، زندگی خود را می گرداندند . وقتی سلطان وارد شد ، او را نشناختند ، ولی به خاطر پذیرایی از مهمان آن بز را سر بریده و كباب كردند ، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند .  سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و به هر طوری كه بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل كرد . 

در نهایت از ایشان سوال كرد : اگر بخواهیم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشیم ، چه عملی باید انجام بدهم ؟ یكی از حضار گفت : به او صد گوسفند بدهید . دیگری كه از وزراء بود ، گفت : صد گوسفند و صد اشرفی بدهید . یكی دیگر گفت : فلان مزرعه را به ایشان بدهید .  سلطان گفت : هر چه بدهم كم است ، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام ، چون آنها هر چه داشتند به من دادند من هم باید هر چه را دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود .  بعد سوار عرب به سید فرمود :

حالا جناب بحرالعلوم ، حضرت سیدالشهداء (ع) هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیكر داشت همه را در راه خدا داد ، پس اگر خداوند به زائران و گریه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد ، نباید تعجب نمود ، چون كه خدا كه خدائیش را نمی توان به سیدالشهدا (ع) بدهد ، پس هر كاری كه می تواند انجام می دهد ، یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش ، به زوار و گریه كنندگان آن حضرت ، در جایی عنایت می كند در عین حال این ها را جزای كامل برای فداكاری آن حضرت نمی داند .  

چون شخص عرب این مطالب را فرمود ، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد .    

 



موضوعات مرتبط: داستانهایی از کرامات خواندن زیارت عاشورا
[ سه شنبه 30 آبان 1391 ] [ 10:54 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حدیثی که باید با آب‌طلا نوشت

  امام صادق(ع) فرمود:


آه‌های سوزان و اندوهناک برای مظلومیت ما «تسبیح»، اندوه برای امر ما «عبادت» و پوشاندن اسرار ما از بیگانگان «جهاد در راه خدا» است، همچنین فرمود: واجب است که این حدیث با آب طلا نوشته شود.


 



موضوعات مرتبط: احادیث
[ سه شنبه 30 آبان 1391 ] [ 10:30 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

سفارش آیت الله بهجت درباره زیارت عاشورا

 


 

 

توصیه آیت الله بهجت به زیارت عاشورا
از آیت الله بهجت پرسیدند: داستان ها و قضایایى از کسانى که پیوسته زیارت عاشورا مى خواندند و به این صورت، متوسل مى شدند، گردآورى و چاپ شده است. نظر حضرت عالى در این باره چیست؟
ایشان پاسخ داده اند که: متن زیارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است؛ خصوصا با ملاحظه آنچه در سند زیارت رسیده است که حضرت صادق (علیه السلام) به صفوان مى فرماید: این زیارت و دعا را بخوان و بر آن مواظبت کن. به درستى که من چند چیز را بر خواننده آن تضمین مى کنم: 1. زیارتش قبول شود. 2. سعى و کوشش وى مشکور باشد 3. حاجات او هرچه باشد، برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد.
اى صفوان! این زیارت را با این ضمان، از پدرم یافتم و پدرم از پدرش...تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت امیر نیز از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) و رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل و او هم از خداى متعال نقل می کند و هرکدام این زیارت را با این ضمان، تضمین کرده اند و خداوند به ذات اقدس خود قسم یاد نموده که: هرکس این زیارت و دعا را بخواند، دعا و زیارت وى را بپذیرم و خواسته اش هر چه باشد، برآورده سازم.
و از سند او استفاده مى شود که زیارت عاشورا از احادیث قدسى است و همین مطالب، سبب شده است که علماى بزرگ ما و استادان ما - با آن همه مشغولیت هاى علمى و مراجعاتى که داشتند - به خواندن آن مقید بودند تا جایى که استاد ما، مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى، از خداوند خواسته بودند که در آخر عمرشان، زیارت عاشورا را بخوانند و سپس قبض ‍ روح شوند و دعایشان هم مستجاب شد و پس از پایان این زیارت، درگذشتند.
تقید شیخ صدرا بادکوبه ای به زیارت عاشورا
شیخ صدرا بادکوبه اى با تبحرش در علوم عقلى و نقلى، آنچنان مقید به زیارت عاشورا بود که به هیچ عنوان، آن را ترک نکرد و کسى باورش ‍ نمى آمد که ایشان، این چنین پاى بند به عبادات و زیارت عاشورا باشد.
یکى از بزرگان هم نقل مى کردند روزى به قبرستان وادى السلام رفتم، در مقام حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) دیدم پیرمردى نورانى، مشغول زیارت عاشورا است و از حالات او معلوم شد که زائر است. نزدیک او رفتم ؛ حالت کشف براى من نمودار شد و حرم امام حسین (علیه السلام) و زائران آن حضرت را که مشغول رفت و آمد و زیارت بودند، مشاهده کردم! (شرح زیارت عاشوراء و داستان هاى شگفت آن: 33-36.) 
سبب آستان بوسی اهل بیت (ع) از سوی شیخ انصاری
مسلمانان در شان اهل بیت (علیه السلام) در غایت اختلاف اند، چنان که در مورد قرآن نیز چنین هستند. برخى آن قدر ضعیف هستند که در بوسیدن ضریح آن ها شک و اعتراض دارند.
آقایى ظاهرا به مرحوم شیخ انصارى که حرم یا ضریح را بوسید، اعتراض ‍ کرد که آقا شما هم؟! برعکس مرحوم دربندى به ایشان گفت: آقا کار شما براى مردم حجت است، وقتى به حرم مى روى، ضریح حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) را ببوس. شیخ در جواب فرمود: عتبه درب را مى بوسم که گرد و خاک پاى زوار است! در یکى از زیارت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) آمده است:
ثم قبل الضریح من اءربع جوانبه. بحار الانوار 98: 336؛ اقبال الاعمال: 712.
منبع: آینه حقیقت امام حسین علیه السلام در کلام آیت الله بهجت - رحمتى

 



موضوعات مرتبط: داستانهایی از کرامات خواندن زیارت عاشورا
[ سه شنبه 30 آبان 1391 ] [ 10:24 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ماجرای عطر سیب حرم امام حسین(ع) چیست؟

 

به گزارش رویداد به نقل از مهر،«بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب و بلا». این نوحه مشهور و محبوب را در سالهای اخیر بارها شنیده ایم. اما بوی سیب چه ارتباطی با حرم امام حسین(ع) دارد؟ آیا درست است که می گویند از قتلگاه و ضریح مطهر امام حسین(ع) می شود عطر سیب استشمام کرد؟

نگاهی به منابع روایی و کتابهای معتبر شیعی، راز بوی سیب را این طور می گشاید:

در کتاب شریف «بحارالانوار» جلد 43 ، صفحه 289 ماجرای عطر سیب به نقل از «حسن بصری» و «ام سلمه» این طور آمده است :«حسنین وارد شدند بر رسول خدا، و جبرئیل در نزد آن حضرت بود. پس ایشان در اطراف او گردیدند، به گمان این که دحیه‏ی کلبی است. جبرئیل، دست خود را حرکت داد، مانند کسی که از کسی چیزی بگیرد. پس سیبی و بهی و اناری آورد و به ایشان داد. روی ایشان از خوشحالی برافروخت و دویدند به نزد جد خود. حضرت از ایشان گرفت و بویید و فرمود: بروید نزد پدر و مادر خود. پس رفتند و هیچ یک از آن نخوردند تا این که پیغمبر به نزد ایشان رفت و همه با هم خوردند، و هر چند از آن می‏خوردند، به حال خود عود می‏نمود (بازمی‏گشت) و به همین حالت بود، تا زمانی که حضرت فاطمه علیهاالسلام وفات نمود. حسین علیه‏السلام فرمود: که انار، مفقود شد، و چون امیرالمؤمنین علیه‏السلام شهید گشت، به، مفقود شد، و سیب به حال خود بود، تا وقتی که آب را به روی ما بستند. پس چون تشنگی بر ما غالب می‏شد، آن را بو می‏کردم، اندکی تشنگی من ساکن می‏شد. عاقبت، چون تشنگی من به نهایت رسید، دندان بر آن فشردم و یقین به هلاک نمودم. حضرت سجاد علیه‏السلام می‏فرماید که این سخن را از پدر بزرگوارم شنیدم یک ساعت قبل از شهادتش، و چون شهید گردید، بوی سیب از محل شهادتش استشمام می‏شد، ولی خودش را نیافتند، و این رایحه، در آن محل باقی است، و هر کس از زواربخواهد استشمام رایحه‏ی آن را نماید، در وقت سحر، به زیارت رود که اگر از مخلصین باشد، آن را استشمام خواهد نمود.»

مشابه این داستان را هم «ابن شهر آشوب» در کتاب «مناقب» جلد 3 ، صفحه 391 .بیان کرده است. ماجرای عطر سیب در کتاب منتهی الآمال نیز آمده است.




موضوعات مرتبط: مناسبت ها
[ سه شنبه 30 آبان 1391 ] [ 9:56 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

چه چیزی نفس شما را خوشبو می کند؟

جعفری گیاهی است علفی ، دوساله و معطر که ارتفاع آن تا ۷۰ سانتیمتر می رسد ، برگهای آن به رنگ سبز تیره و دارای بریدگی های لوزی یا مثلث شکل با تقسیمات رفعی است.

 

گلهای جعفری کوچک به رنگ مایل به سبز و به صورت چتری است ، میوه آن کوچک به درازای ۲ میلیمتر و به قطر یک میلیمتر و دارای بویی معطر است.

 

خواص : جعفری ضد نفخ شکم است و شریان‌ها و رگ‌ها را تمیز می‌کند ، دم کرده ریشه جعفری برای درمان تنگی نفس و درمان سرخک مفید است.

 

برای رفع لک‌ها و جوش‌های صورت، دم کرده جعفری را روی پوست صورت بمالید ، برای روشن شدن رنگ پوست، مقداری جعفری را در نیم لیتر آب به مدت ۵ دقیقه بجوشانید و صبح و شب صورت خود را با آن بشویید. بعد از یک هفته پوست صورت شما روشن می‌شود.

 

دم کرده جعفری ضد تب و برای بواسیر و سنگ کلیه مفید است ، خوردن چای جعفری به هضم غذا کمک می‌کند.

 

عصاره ریشه گیاه جعفری در درمان تبخال سودمند است، گروهی از پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی ، با بررسی اثر ضد ویروسی عصاره ریشه جعفری مکزیکی بر ضد ویروس تبخال انسانی نوع یک و دو دریافتند عصاره ریشه این گیاه از تکثیر ویروس تبخال جلوگیری می کند.

این بررسی همچنین نشان می دهد ، این گیاه ، ویروس تبخال نوع ۲ را بهتر از نوع ۱ از بین می برد .
ویروس تبخال نوع یک ، باعث عفونت لب ها ، دهان و صورت ، و ویروس تبخال نوع دو ، باعث عفونت های تناسلی می شود .


 

 



موضوعات مرتبط: خواص گیاهان دارویی
[ یک شنبه 21 آبان 1391 ] [ 5:23 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

تغذیه مناسب برای سلامتی کلیه ها


طبق اطلاعات خانه سلامت ملی کلیه و انجمن بیماری ها ی کلیوی، کلیه ها مواد زاید تجمع یافته در خون را دفع می کنند، میزان مایعات و موادمعدنی بدن را تنظیم می کنند، فشارخون را متعادل می نمایند، میزان کلسیم بدن را متعادل نگه می دارند و محرک تولید گلبول های قرمز هستند. یک رژِم غذایی سالم شامل میوه ها، سبزیجات، ماهی، سیر، غلات و ... می تواند سلامت کلیه های شما را بالا برده و عملکرد مطلوب آنها را حفظ نماید.

میوه ها و سبزیجات:

اگر میخواهید سلامتی کلیه های خود را بالا ببرید سعی کنید میزان میوه و سبزی را که مصرف می کنید افزایش دهید. اکثر میوه ها و سبزیجات سرشار از آنتی اکسیدان، ویتامین ها و موادمعدنی هستند که می توانند سیستم ایمنی بدن را تقویت کنند، شما را از آسیب های کلیوی ناشی از عفونت ها، سموم ها، ویروس ها و بیماری ها محافظت کنند، از تشکیل سنگ کلیه جلوگیری کنند و از التهاب کلیه ها ممانعت بعمل آورند. میوه ها و سبزیجات سرشار از ویتامین ها و آنتی اکسیدان شامل تمشک، فلفل دلمه ای، گریپ فورت، اسفناج، کلم برگ، توت فرنگی، پرتقال و گوجه فرنگی است.

اگر کلیه های شما آسیب دیده است یا بیماری کلیوی دارید، میزان پتاسیم بدن خود را برای اطمینان از اینکه در سطح مطلوب  سالم تر قراردارد کنترل نمایید.

آب :

حفظ آب بدن برای سلامت کلیه ها ضروری است. براب حفظ آب بدن لازم است هر روز میزان آب کافی بنوشید تا تقریبا 1400 میلی لیتر ادرار بی رنگ یا زردکم رنگ تولید گردد. از جمله مایعات و نیز غذاهایی که حاوی مقادیر زیادی آی هستند می توان به چای، سوپ ها، سیب، انگور، کاهو، کرفس و گوجه فرنگی اشاره نمود.

ماهی روغنی:

خوردن 100 گرم ماهی روغنی پخته یا کباب شده دوبار در هفته می تواند به سلامت کلیه ها کمک کند. ماهی های روغنی مثل ساردین، ماهی تون، سالمون و ... سرشار از اسیدهای چرب امگا3 می باشند. اسیدهای چرب امگا3 اسیدهای چرب غیر اشباعی هستند که می توانند عملکرد کلیه ها را بهبود ببخشند و میزان التهاب را در بدن کاهش دهند. اگر ماهی دوست ندارید سعی کنید به غذای روزانه خود روغن کانولا، گردو و یا سویا اضافه کنید زیرا آنها هم حاوی مقادیر مناسب اسیدهای چرب امگا3 هستند.

غلات کامل:

عملکرد سالم کلیه ها را با مصرف یک وعده جو (پرک) در صبح حفظ کنید. غلات کامل مثل جودوسر و برنج قهوه ای را در رژیم غذایی خود بگنجانید. گندم کامل می تواند به تصفیه کردن کلیه ها از سموم کمک کند و خطر سنگ های کلیوی را کاهش دهد.

پروتئین :

اگر میخواهید سلامت کلیه های خود را افزایش دهید سعی کنید به وعده غذایی روزانه خود مقدار محدودی پروتئین گوشت اضافه کنید. پروتئین کمک می کند که بدن شما عضله سازی کند، بافت ها را ترمیم نماید و به مقابله با عفونت ها برود. همچنین طبق گزارش بنیاد ملی کلیه، پروتئین میزان مواد زاید خون را کاهش داده و عملکرد کلیه ها را بهبود می بخشد. غذاهای پروتئینی که برای سلامت کلیه ها مفید هستند شلما سفیده تخم مرغ، ماهی، مرغ بدون استخوان و بدون پوست، مقدار مناسبی از گوشت قرمز و فرآورده های لبنی کم چرب، پنیر کم چرب، حبوبات، پنیرسویا، سبزیجات و غلات است. اگر بیماری کلیوی دارید با یک متخصص تغذیه برای مشورت در مورد میزان پروتئین مناسب و مورد نیاز بدن خود تماس بگیرید.

سیر:

افزودن سیر به وعده غذایی می تواند برای کلیه ها مفید واقع شود. سیر خواص ضد التهابی دارد که می تواند به کلیه های ملتهب یا تحریک شده شما آرامش بخشد. اگر از عفونت های راجعه کلیه رنج می برید، مصرف این گیاه مفید خواهد بود، چون مانند یک آنتی بیوتیک طبیعی در بدن شما عمل می کند.

 

ویتامین های مفید برای بهبود عملکرد کلیه :

ویتامین ها برای حفظ عملکرد کلیه ها در یک سطح مطلوب لازم هستند. کلیه ها سطح مایعات و میزان فشارخون را تنظیم می کنند، تولید گلبول های قرمز در بدن را در کنترل دارند، میزان کلسیم و موادمعدنی بدن را تنظیم می کنند و مواد زاید از طریق ادرار را دفع می نمایند. زمانی که کلیه ها قادر به تصفیه کردن کامل مواد زاید از بدن نیستند سومو در خون تشکیل می شوند که منجر به آسیب کلیه یا نقص کلیوی خواهد شد. فشار خون بالا، سنگ کلیه، التهاب کلیوی، عونت های دستگاه ادراری بر عملکرد کلیه تاثیر می گذارند. انواع ویتامین ها می توانند سلامتی کلیه های شما را بازیابند و عملکرد آنها را بهبود بخشند.

ویتامین B12  :

ویتامیم ب12(کوبالامین) یک ویتامین محلول در آب است که به تولید گلبول های قرمز خون کمک می کند. در تشکیل مغز استخوان سالم موثر است و از آنمی جلوگیری می کند. آنمی از علامت های شایع آسیب کلیوی و مرحله پایانی بیماری کلیه است. افراد بالغ باید روزانه 4/2 میکروگرم ویتامین ب12 را برای بهبود عملکرد کلیه های خود دریافت دارند. غذاهای غنی از ویتامین ب12 شامل جگر گاو، تخم مرغ، اردک، ماهی روغنی، گوشت گوساله، بوقلمون، گوشت بره، پنیر و شیر است.

ویتامین D  :

ویتامینD   نوعی ویتامین محلول در چربی استکه عملکرد کلیه ها را بهبود می بخشد، مواد زاید و سموم را از کلیه ها دفع می کند. آسیب های کلیوی را ترمیم می نماید، خطر ابتلا به مراحل پایانی بیماری کلیوی را کاهش می دهد و به جذب کلسیم غذاها کمک می کند. تحقیقات نشان داده اند مقادیر کم این ویتامین موجب تشکیل سنگ های کلیوی شده و به کلیه آسیب می رساند. توصیه می شود افراد بالغ روزانه 15 میکروگرم ویتامینD   را برای افزایش عملکرد کلیه ها دریافت دارند. غذاهای غنی ویتامین D   عبارتند از: تخم مرغ، غلات غنی شده، ماست غنی شده، آب پرتقال غنی شده، شیر، ماهی و جگر گوساله.

ویتامینC  :

ویتامینC   یک آنتی اکسیدان محلول در آب است که سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند و از کلیه ها در برابر آسیب محافظت می نماید. ویتامینC   آسیب کلیوی را نیز ترمیم می کند، عملکرد کلیه را بهبود می بخشد، میزان پروتئین موجود در ادرار را که یک علامت شایع آسیب کلیوی است کاهش می دهد، فرآیند درمان را تسریع می کند و به بدن کمک می کند آهن را که نوعی ماده معدنی در تشکیل گلبول های خون و لازمه کلیه برای جابجایی خون، اکسیژن و موادغذایی است جذب کند. افراد بالغ باید روزانه حداقل1000 میلی گرم ویتامین C   را برای بهبود وضع کلیه هایشان دریافت کنند. غذاهای غنی از ویتامینC   عبارتند از توت فرنگی، گوجه فرنگی، تمشک، گیلاس، فلفل سبز شیرین، پرتقال و اسفناج.

ویتامینE  :

ویتامینE   یک آنتی اکسیدان محلول در چربی است که عملکرد سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند و از کلیه ها در برابر رادیکال های آزاد زیان آور که باعث اختلال عملکرد صحیح کلیه می شوند، محافظت می کند. ویتامینE  التهاب کلیه را کاهش می دهد، فشار اکسیداتیو بدن را از بین می برد، آسیب های بافتی ناشی از عفونت های کلیوی، بیماری های کلیوی و سموم را ترمیم می کند و خطر بسته شدن عروق کلیوی را که در اثر تجمع پلاک اتفاق می افتد کاهش می دهد. بالغین باید در روز 15 میلی گرم ویتامینE را برای افزایش عملکرد کلیه ها دریافت کنند. غذاهای سرشار از ویتامینE عبارتند از روغن ذرت، بادام و جوانه گندم.


 



موضوعات مرتبط: تندرستیخواص گیاهان دارویی
[ یک شنبه 21 آبان 1391 ] [ 5:19 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

محض خنده

 یک روز یک پشه میره بدنسازی ، جوگیر میشه ، میره دم کارخونه پیف پاف میگه نفس کش بیا بیرون


•••••••••••


به خروس میگن مرغ چندحرف داره: میگه قربونش برم حرف نداره



•••••••••••



میدونی کدوم جونور زودتر از همه زن میگیره ؟ حلزون چون هم خونه داره هم ماشین



•••••••••••



یه خره داشته میرفته چشمش به یه اسب میفته با حسرت میگه!!!! ای کاش تحصیلاتمو ادامه میدادم



•••••••••••



از یه مار میپرسن نظرت راجع به عشق و عاشقی چیه؟ میگه پدر عشق و عاشقی بسوزه….من یک سال به پای دختر همسایه نشستم بعد فهمیدم شلنگ بوده



•••••••••••



خروسه رو دیوار نشسته بود ماشین مرغ فروشی رد میشه میگه اخ جون سرویس دخترا



•••••••••••



روباهی به زاغی گفت : چه دمی ، چه سری ، عجب پایی !

زاغ عصبانی شد و گفت : بی‌تربیت ! خجالت بکش . اون موقع من کلاس اول بودم. حالا شوهر دارم



•••••••••••



چند توله سگ برای باباشون تولد میگیرن روی کیک تولد مینویسن پدر سگ تولدت مبارک



•••••••••••

یه روزسه تا مرغ رو درمدرسه ی مرغ ها می گیرن می برن دفتر. به اولی میگن تو چکار کردی؟ میگه من ادامس خوردم. به دومی میگن تو چکارکردی؟ میگه من شلوغ کردم. به سومی میگن تو چکارکردی؟ میگه من عکس خروس تو جیبم بود



•••••••••••



یه روز یه گنجشکه با یه موتوریه تصادف میکنه  وقتی به هوش میاد می بینه که تو قفسه, به خودش می گه :اههههههههههههه موتوریه مرده!!!

•••••••••••



طرف داشته با خره فوتبال بازی میکرده.بهش میگن چرا با خر بازی میکنی؟ میگه همچینم خر نیست. ۳ به ۱ جلوئه!



•••••••••••



یک مورچه و یک زرافه باهم ازدواج می کنند شب عروسی مورچه گم می شه بعد از یک هفته پیداش می شه بعد زرافه بهش می گه : این همه مدت کجا بودی ؟ مورچه می گه : تو راه بودم که بیام بوست کنم



•••••••••••



به پشه می گن : چرا زمستون پیداتون نیست ؟؟؟ می گه : نه اینکه تابستونا خیلی برخوردتون خوبه



•••••••••••



دو تا جوجه عاشق همدیگه می شن . همش با هم بودن . اما وقتی بزرگ می شن هر دو تا خروس می شن !

* نکته ی اخلاقی : تا وقتی جوجه ای عاشق نشو



•••••••••••



یک روز یه گوسفنده با مامان باباش دعواش میشه میره سر کوچه تاکسی بگیره ، میگه : کشتارگاه ، کشتارگاه



•••••••••••



یک بابایی یه ماهی تو پاکت دستش بوده، رفیقش میبیندش، ازش می‌پرسه: جریان ‌این ماهیه چیه؟

میگه: ‌دارم برای شام می‌برمش خونه. ماهیه میگه: مرسی من شام خوردم، منو ببر سینما!



•••••••••••



تمساحه میره گدایی،‌ میگه:‌ به من بدبختِ مارمولک کمک کنید



•••••••••••



یه سیب زمینی قل میخوره میره تو لونه ی جوجه تیغی جوجه تیغی هم داد میزنه آخ جون داداشی از سربازی برگشته !



•••••••••••



عنکبوته اکس میخوره، قالی می بافه!

•••••••••••

حیواناتی که استاد یوگا هستند !!!



موضوعات مرتبط: محض خنده
[ یک شنبه 21 آبان 1391 ] [ 5:0 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

جملاتی که باید قاب کرد و به دیوار زد!

 هيچ وقت اين دو جمله رو نگو :

١)ازت متنفرم ٢)ديگه نميخوام ببينمت

هيچ وقت با اين دو نفر همصحبت نشو :
١)از خود متشکر ٢)وراج

هيچ وقت دل اين دو نفر رو نشکن :
١)پدر ٢)مادر

هيچ وقت اين دو تا کلمه رو نگو:
١)نميتونم ٢)بد شانسم

هيچ وقت اين دو تا کارو نکن :
١)دروغ ٢)غيبت

...هيچ وقت اين دو تا جمله رو باور نکن :
١)آرامش در اعتياد ٢)امنيت دور از خانه

هميشه اين دو تا جمله رو به خاطر بسپار:
١)آرامش با ياد خدا ٢)دعاي پدرو مادر

هميشه دوتا چيز و به ياد بيار:
١)دوستاي گذشته رو ٢)خاطرات خوبت رو

هميشه به اين دو نفر گوش کن:
١)فرد با تجربه ٢)معلم خوب

هميشه به دو تا چيز دل ببند :
١)صداقت ٢)صميميت

%%%%%%%%%%%%%%%%

از زشت رویی پرسیدند :

آنروزکه جمال پخش می کردند کجا بودی؟

گفت : در صف کمال

%%%%%%%%%%%%%%%%


اگر کسی به تو لبخند نمی زند علت را در لبان بسته خود جستجو کن

%%%%%%%%%%%%%%%%


مشکلی که با پول حل شود ، مشکل نیست ، هزینه است

%%%%%%%%%%%%%%%%



همیشه رفیق پا برهنه ها باش ، چون هیچ ریگی به کفش شان نیست

%%%%%%%%%%%%%%%%


با تمام فقر ، هرگز محبت را گدایی مکن

و با نمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن

%%%%%%%%%%%%%%%%


هر کس ساز خودش را می زند، اما مهم شما هستید که به هر سازی نرقصید

%%%%%%%%%%%%%%%%



مردی که کوه را از میان برداشت کسی بود که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد

%%%%%%%%%%%%%%%%



شجاعت یعنی : بترس ، بلرز ، ولی یک قدم بردار

%%%%%%%%%%%%%%%%



وقتی تنها شدی بدون که خدا همه رو بیرون کرده ، تا خودت باشی و خودش

%%%%%%%%%%%%%%%%



یادت باشه که :

در زندگی یه روزی به عقب نگاه میکنی . به آنچه گریه دار بود می خندی

%%%%%%%%%%%%%%%%



آدمی را آدمیت لازم است ، عود را گر بو نباشد ، هیزم است

%%%%%%%%%%%%%%%%



از دشمن خود یک بار بترس و از دوست خود هزار بار

%%%%%%%%%%%%%%%%


فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد

%%%%%%%%%%%%%%%%

هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند
رودخانه ها آب خود را مصرف نمیکنند
درختان میوه خود را نمی خورند
خورشید گرمای خود را استفاده نمیکند
ماه ، در ماه عسل شرکت نمیکند
گل ، عطرش را برای خود گسترش نمیدهد
نتیجه :
زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .

%%%%%%%%%%%%%%%%

زنها هرگز نمیگویند تو را دوست دارم
ولی وقتی از تو پرسیدند مرا دوست داری
بدان که درون آنها جای گرفته ای . . .

%%%%%%%%%%%%%%%%

 سکه ها همیشه صدا دارند
اما اسکناس ها بیصدا
پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود
بیشتر آرام و بیصدا باشید . . .

%%%%%%%%%%%%%%%%

 سطرها بسیار موثر هستند
چون به شما میفهمانند که :
۱٫ نظم و ترتیب همیشه در اولویت است
۲٫ سکوت معنی دار بهتر از کلمات بیمعنی است . . .

%%%%%%%%%%%%%%%%



موضوعات مرتبط: جملات الهام بخش برای زندگی

ادامه مطلب
[ یک شنبه 21 آبان 1391 ] [ 4:55 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

داستانک گـنـجـشـک و آتـش



گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!

پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!
***
دوستی نه در ازدحام روز گم می شود نه در سکوت 
شب ، اگر گم شد هرچه هست دوستی نیست...

 
***



موضوعات مرتبط: داستانک
[ پنج شنبه 18 آبان 1391 ] [ 9:28 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

طنز؛ تفاوت جالب از رفت و آمد به مدرسه!

  طنز؛ تفاوت جالب از رفت و آمد به مدرسه

تفاوت جالب از رفت و آمد به مدرسه

 



موضوعات مرتبط: اشعارطنز
[ پنج شنبه 18 آبان 1391 ] [ 9:22 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

محض خنده

 


كور ميشي بد بخت..
.
.
.

.
.
.
بيا اينجا بشين با هم نگاه كنيم
خطاب به پشه روي مانيتور

********
یکی دکتــــــر میشه..

یکی مهنــــــدس میشه..
.
.
.
.
.
منــــــم درس عبــــــرت شــــــدم برا بقیــــــه...!!!

********
 
جواد خیابانی یه صفت هایی به کار میبره که سه خط و نیم فقط طول داره!
مثال:

بازیکنِ فصل پیش از این تیم رفته و حالا برگشتۀ این تیم !!!!

********

میگن تو جهنم ترتیب روزا اینجوریه:
شنبه- عصر جمعه - دوشنبه - عصر جمعه - عصر سیزده بدر - 31 شهریور - عصر جمعه :((

********

استقاده از آسانسو در فیلم هاي ایرانی !
.
.
.

.

.
.
یارو باعجله میره سمت آسانسور و فقط دکمشو میزنه بعد از پله ها میره بالا!!!!!!!

********

اگه این ترم مشروط شدم و بابام گفت چرا؟ دستشو میگیرم می برم دانشگاه ردیف آخر میشینیم.
بعد کلیپسای شصت سانتی این دخترا رو نشونش میدم میگم چیزی از رو تخته می بینی؟ تو بودی مشروط نمیشدی؟ از خدا بترس
بعد یه سیگار روشن میکنم با بغض ،مظلوم میرم سمت غروب 

********

انسان = خواب + خوراک + کار + تفریح

الاغ = خواب + خوراک

پس

انسان = الاغ + کار + تفریح

و بنابراین

انسان _ تفریح = الاغ + کار

بعارت دیگر

انسانی که تفریح ندارد = الاغی که فقط کارمیکند!

********

یعنی عربا می‌خوان به هم تیکه بندازن بگن خرس گنده، میگن دب اکبر؟

 

********

حرف زدن با كسى كه منطق حاليش نيست
مثه اينه كه بخواى رو چرتكه ويندوز نصب كنى..

********
 
مامانم میگه آب جوش میریزی بسم ا… بگو! ممکنه بریزی روی بچه جِن! میگم:آخه مادر من! مگه جنها بیکارن بچه شونو بیارن تو ظرفشوییه ما؟ میگه: خب بچه ن دیگه ! شیطونن؛ خودشون میان!!

********
 
تو خونه مون 5 نفریم: 7 تا لیوان پیش اب سرد کن دیدم
قبلنا که 6 تا بود میگفتم اخری مال خرزوخانه 
الان فکرمیکنم خرزو متاهل شده



موضوعات مرتبط: محض خنده
[ پنج شنبه 18 آبان 1391 ] [ 9:17 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

طنز

 

نیم کیلو باش ولی مرد باش !



موضوعات مرتبط: عکساشعارطنزمحض خنده
[ پنج شنبه 18 آبان 1391 ] [ 8:49 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

خاطره ای خواندنی از آیت الله اراکی در حرم امام رضا

در آستانه هجدهم آبان ماه، سالگرد ارتحال حضرت آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی(ره) و برگزاری کنگره فقیه آگاه ،روایتی از وی را که حجت‌الاسلام والمسلمین عباس محققی کاشانی، داماد مرحوم حضرت آیت الله گلپایگانی در کتاب «منبر خاطره» آورده است، بیان می کنیم.

آیت الله اراکی در حرم مطهر امام رضا(ع)

یک روز صبح که خدمت آیت الله  آقای گلپایگانی رسیدم، روز تعطیلی بود. فرمودند: خسته‌ام و حوصله‌ی کاری ندارم. خوب است برویم منزل آیت الله اراکی از مشهد آمده‌اند و توقع دارند.

به اتفاق پیاده رفتیم منزل ایشان. راه نزدیک بود. در زدیم، خود آقا تشریف آوردند و درب را باز کردند و گفتند: بفرمایید. وارد شدیم و به اتاق ایشان رفتیم. خود آقای اراکی دم درب نشست و آقا را به جایگاه خود تعارف نمود. پس از احوال‌پرسی و قبول اعمال، عرض کرد: آقا اجازه بفرمایید جریان مشهد را برای شما نقل کنم بخندید. فرمودند: می‌شنویم.

گفت: امسال به قصد گرفتن حاجتی از قم حرکت کردم و بنا داشتم ده روزی در مشهد بمانم. مرتبه‌ی اول غسل کردم و وضو گرفتم و مشرف شدم. اذن دخول خواندم و وارد بقعه‌ی منوره شدم، پیش رو ایستادم و زیارت خواندم. آن حال مخصوص را برای عرض حاجت در خود ندیدم. رفتم بالای سر و بعد از زیارت باز حال نبود. رفتم نماز زیارت خواندم با دعای بعد از نماز زیارت، حال نداشتم. آمدم بالای سر، نشد. پیش رو آمدم برای خداحافظی، دیدم حال نیست.

گفتم: آقا، یک حاجت دارم بعداً خدمتتان عرض می‌کنم و از حرم بیرون آمدم. مرتبه‌ی دوم رفتم، حال نیامد و نتوانستم حاجت را بگویم. مرتبه‌ی سوم و چهارم تا مرتبه‌ی آخر. باز آغاز ورود نشد، بالای سر نشد، تا موقع وداع، زیارت وداع را در مقابل حضرت خواندم، حال درستی در خود ندیدم. متحیر بودم چه کنم؟ به حضرت عرض کرده بودم، آقا، من یک حاجت دارم که بعداً خواهم گفت.

حضرت منتظر است بشنود و حاجت مرا مرحمت نماید. دیدم مردم اطراف ضریح مطهر جمع شده‌اند و از دوش یکدیگر بالا می‌روند که دست خود را به ضریح برسانند. با خود گفتم: ما هم برویم مثل آن‌ها شاید موفق شدیم. آرام آرام جلو رفتم پشت سر جمعیت قرار گرفتم با قدی خمیده و جسمی ضعیف، هر چه دست خود را بلند می‌کردم به جایی نمی‌رسید. یک مرتبه مرد غول پیکری رسید که قد بلندی داشت و قوی و تنومند بود. مرا که دید، دلش به حال پیرمردی من سوخت. ناگهان مرا بغل کرد و سردست بلند نمود. حالا آقای اراکی سردست این مرد است و می‌خواهد محبت هم بکند. سر مرا به طرف ضریح خم می‌کند که من بتوانم ضریح را ببوسم. مثل بچه‌ی شیرخوار روی دست مرا می‌چرخاند. هرچه دست و پا می‌زدم و فشار می‌آوردم که از دست او خلاص بشوم، مرا محکم‌تر می‌گرفت. من هم از مردم خجالت می‌کشیدم. برای من مناسب نبود در حرم آقا این طور اسباب بازی باشم.

رو کردم به ضریح مطهر و عرض کردم: آقا مرا از دست این آدم خلاص کن. مثل اینکه آقا منتظر عرض حاجت من بودند. فوری آن مرد مرا بر زمین گذارد و رفت. خلاصه ما حاجت خود را با حضرت مصالحه کردیم و از سفر برگشتیم.

آن روز آقا خیلی خندیدند و فرمودند: حضرت از مافی الضمیر جناب عالی اطلاع دارند و حتماً آن حاجت اصلی حضرت عالی روا شده است، مطمئن باشید.

 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ پنج شنبه 18 آبان 1391 ] [ 8:35 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

مهندس روسی و کارگران ایرانی / داستانک

 اهمیت دادن آنها به نماز و صرف نظر کردن از کسر حقوق، نشانگر آن است که ایمان آنها بیشتر از شماست و این قبیل آدمها هرگز در کار خیانت نمی کنند، همچنانکه به نماز خود خیانت نکردند.

 
مهندس روسی و کارگران ایرانی / داستانک
 یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی را برای کار استخدام کرده بود. کارگران، بنا به وظیفه شرعی وقت اذان ظهر که می شد، برای خواندن نماز دست از کار می کشیدند. 

هر روز مهندس به آنها اخطار می دهد که اگر هنگام کار نماز بخوانند، آخر ماه از حقوقشان کسر می شود. 
کسانی که ایمان ضعیف و سست داشتند، از ترس کم شدن حقوقشان نماز را به آخر وقت می گذاردند، اما عده ای بدون ترس از کم شدن حقوق، همچنان در اول وقت نماز ظهر و عصرشان را می خواندند. 
آخر ماه مهندس روسی به آنها که همچنان نمازشان را ظهر خوانده بودند بیشتر از حقوق عادی ماهیانه پرداخت کردند. 
کسانی که نماز خود را به بعد از کار گذاشته بودند، به مهندس اعتراض می کنند که چرا حقوق آنها را زیاد کرده است . مهندس می گوید: اهمیت دادن آنها به نماز و صرف نظر کردن از کسر حقوق، نشانگر آن است که ایمان آنها بیشتر از شماست و این قبیل آدمها هرگز در کار خیانت نمی کنند، همچنانکه به نماز خود خیانت نکردند. 

منبع: نکته های نابی از نماز،ص۱۰۱.


موضوعات مرتبط: داستانکنمازداستانک
[ شنبه 13 آبان 1391 ] [ 11:29 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

طنز؛ خـودآموز جامـع خواستـگاری به هم زدن!

روش های بر هم زدن مراسم خواستگاری برای پسران جوان

▪ از فرمول "جوراب های جادویی" استفاده کنید. بگذارید جوراب های تان یک هفته نشسته باقی بماند.

▪ شب ها هم آنها را توی کتانی های ورزشی بچپانید و شب خواستگاری همان ها را بپوشید تا همه خانه بوی باقلی پخته بگیرد!

▪ حتما شام بمانید حتی اگر سکوت سنگین و حرف ها، تمام شد شما همچنان بنشینید و لبخند بزنید و سرتان را تکان بدهید. بالاخره یکی از اعضای خانواده عروس خسته می شود و از جا بر می خیزد و این لحظه همان بزنگاهی است که باید بگویید "راضی به زحمت نیستیم... شام چرا... حالا وقت هست..." این طوری آنها ناچار می شوند به شما تعارف کنند و شما با کمال میل تعارف شان را می پذیرید.

▪ جوری به خواستگاری بروید که انگار قبیله ای به خانه عروس حمله کرده است. همیشه زیاد باشید. قشون کشی کنید. هشت و نه نفر برای خواستگاری، عدد ناچیزی است اصلا نباید روی کمتر از ۱۵ نفر حساب کنید.

▪ در خواستگاری بچه ها را با خود ببرید و برای آنکه شوق تان را به بچه داشتن نشان بدهید با آنها بازی کنید مثلا یک مسابقه وسطی ترتیب بدهید یا گرگم به هوا بازی کنید.

▪ بدلباس باشید یکی از بهترین شیوه های بدلباسی این است که جوراب های تان را روی پاچه شلوارتان بکشید.

▪ به کسی فرصت صحبت کردن ندهید. دائما از محاسن تان حرف بزنید و گاهی رو کنید به اعضای خانواده و تائیدشان را بگیرید. روش دیگر این است که هیچ حرفی مربوط به خودتان نزنید. اما یک لحظه هم دهان تان را بسته نگه ندارید؛ از سیاست، از اقتصاد، از علم، از هوا، از تاریخ و... حرف بزنید حتی می توانید خاطره تعریف کنید.

▪ عروس را با یکی از دخترهای مجرد فامیل مقایسه کنید. مثلا همین که چایی آورد به مادرتان بگویید "شبیه دخترعمه ام نیست؟"

▪ همیشه اسم عروس را اشتباه بگویید مثلا اگر اسمش فرزانه است هر بار با اسمی تازه صدایش کنید! "ببخشید افسانه خانم..."، "راستی ملیسا خانم..."، "شیوا خانم می خواستم بگویم که..." و...

▪ گربه را دم حجله بکشید. وقتی عروس بالقوه، پرسید سهم مشارکت احتمالی تان در کارهای خانه چقدر است ناگهان ابرو در هم بکشید، نیم خیز شوید و صدای تان را بلند کنید و بگویید "شما بپزید من می خورم، شما بشویید و بسابید، من استراحت می کنم و اگر شاغل هستید، حقوق تان را هم بدهید من خرج کنم!"

▪ صدای مهمان ها را ضبط کنید و از همه عکس بگیرید و از جلسه خواستگاری و شروطی که مطرح می شود، یادداشت بردارید و دست آخر، برای اینکه خانواده عروس در آینده شرط ها را تغییر ندهند بگویید پای برگه را امضا کنند و برای اینکه صداهای ضبط شده شان را هم بشناسید بگویید هر نفر یکبار نام و سنش را اعلام کند.

▪ کفش هایتان را لنگه به لنگه بپوشید تا ثابت کنید دست و پا چلفتی هستید و نمیشود روی شما برای زندگی مشترک حساب کرد.

▪ تا آنجا که می توانید بخورید. توی این گرانی، شاید تا سال ها وسعتان نرسد خیلی از میوه ها را بخورید.

▪ از فن "در گوشی فامیلی" استفاده کنید. در این فن، شما و خانواده تان باید طوری وانمود کنید که انگار با خانواده عروس قهرید پس فقط بین خودتان درگوشی حرف بزنید و اعضای خانواده عروس را توی بحث های تان راه ندهید.

▪ دائما با تلفن همراه تان پیامک بزنید و اگر کسی زنگ زد پاسخ بدهید و بلند بلند با او خوش و بش کنید.

▪ حتما، حتما، حتما، گل میخک بگیرید و بی خیال گل رز قرمز شوید و خودتان با برگ کاج تزئینش کنید و با نخ جعبه شیرینی ببندیدش.




موضوعات مرتبط: اشعارطنزمحض خنده

ادامه مطلب
[ شنبه 13 آبان 1391 ] [ 11:4 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

چرا وقتی لقب قائم(ع) را می‌شنویم باید بایستیم؟(حتما بخوانید)

  وجود دو روایت دلالت بر آن دارد که وقتی نام و لقب امام‌زمان(عج) را می‌شنویم باید بلند شده و به احترام ایشان سرپا بایستیم، یکی قول امام، و دیگری فعل امام.


امام صادق(ع) فرموده است: فَلْیقُمْ و لْیطْلُب من الله تعجیلَ فَرَجَه، یعنی: پس بایستد و از خدا تعجیل فرج را طلب کند.
هم‌چنین از امام رضا(ع) نقل شده است: وضع الرضا(ع) یده علی رأسه و تواضع قائماً و دعا له بالفرج؛ یعنی: امام رضا(ع) دستش را بر روی سرش قرار داد و متواضعانه ایستاد و برای فرج او دعا کرد.

از این دو روایت، معلوم می‌شود هنگام برده شدن نام مبارک امام زمان(ع) مطلوب است که برخاسته و برای فرج آن حضرت دعا کنیم. البته در روایت اول برخاستن را ویژه زمانی می‌داند که لقب قائم ذکر شود، و فقط بلند شدن و دعا کردن را می‌رساند. اما روایت دوم، لقب خاص را نمی‌رساند، بلکه هرگاه یادی از امام شود، برخاسته و دعا می‌کنیم و نیز علاوه بر این در روایت دوم، دست روی سر نهادن نیز بیان شده است.

امام صادق(ع) سبب این عمل را چنین فرموده است: زیرا غیبت ایشان طولانی است و چون رأفت امام به کسانی‌که دوستش دارند، زیاد است، هرکس او را به این لقب (که اشاره به دولت ایشان دارد) یاد کند، امام به او نظر می‌کند، و از جمله چیز‌هایی که نشانه تعظیم است، برخاستن بنده هنگام نگاه کردن مولایش به او است.

از این روایت معلوم می‌شود، برخاستن، نشانه تعظیم و احترام و بزرگ شمردن امام است، و در مورد روایت دوم نیز هر چند کلام امام نیست، اما برداشت راوی (به عنوان کسی که حاضر در مجلس است) همین تواضع است. راوی می‌گوید: و تواضع قائماً، یعنی از باب تواضع، امام(ع) به‌پا خاستند. پس برای بزرگ شمردن امام، و کوچک انگاشتن خود، چنین عملی انجام می‌شود.
 



موضوعات مرتبط: عترت
[ شنبه 13 آبان 1391 ] [ 10:57 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

پیاده‌شدن از ماشین عروس و نمازخواندن در پیاده‌رو + عکس

  به گزارش مشرق به نقل از فارس، بر اساس روایات اسلامی هر قدر که نماز اول وقت به تأخیر بیفتد، از فضیلت آن کاسته می‌شود. اما این تأکید بر ادای فریضه نماز در اول وقت به چه دلیل است؟

امام صادق(ع) در این باره می‌فرمایند: «الصلوةُ تستحبُّ فی اَوَّلِ الأَوقاتِ»، خواندن نماز در اول وقت و در اولین فرصت، کاری مستحب و پاداش افزاست (بحارالانوار، جلد 80، صفحه 13). همچنین از آن حضرت نقل شده که نماز اول وقت، «خشنودی کردگار» را به همراه دارد.

برآورده شدن خواسته‌ها از دیگر اثرات و برکات خواندن نماز اول وقت است، چنانچه حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(ع) روایت می‌کند که فرمود: «خداوند متعال با حضرت موسی تکلم کرد، حضرت موسی فرمود: خدای من! کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود: حاجت و درخواستش را به او عطا می‌کنم و بهشتم را برایش مباح می‌گردانم.» (بحارالانوار، جلد82، صفحه 204)

پیامبر اعظم(ص) در حدیثی برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی را به اقامه‌کنندگان نماز اول وقت نوید می‌دهند و می‌فرمایند: «بنده‌ای نیست که به وقت‌های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می‌کنم: برطرف شدن گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.» (سفینة البحار،جلد 2، صفحه 42)

درست است که اگر نمازگزار، نماز خود را در آخر وقت هم بخواند انجام وظیفه کرده است، اما از آنجا که کار، مربوط به پروردگار و بر کارهای دیگر مقدم است، چنانچه آن را بدون عذر به عقب بیندازد، مسئول است و باید پاسخگو باشد.

 در ادامه، تصویری از به جا آوردن فریضه نماز در اول وقت مشاهده می‌شود که جالب توجه و در خور تحسین است:

 

 برای این تازه‌داماد اُردنی که در آغاز زندگی مشترک خود قرار دارد، آرزوی خوشبختی می‌کنیم.




موضوعات مرتبط: خبر گزيده
[ شنبه 13 آبان 1391 ] [ 10:52 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

تابلوي غدير خم اثر استاد محمود فرشچيان

 

 

تابلوي «‌غدير خم» يكي از ارزشمند‌ترين آثار مذهبي استاد «محمود فرشچيان» است كه طي دو سال آن را در سال 1385 با تكنيك آكريليك خلق كرده است.

اين اثر واقعه غدير خم را به روايت تصوير در آورده كه آمده است. پيامبر اکرم(ص) بنا بر امر الهي، در سال دهم هجرت تصميم به زيارت خانه خدا و بجاآوردن حج نمودند؛ لذا مردم را از اين امر مطلع کردند و حتي براي آگاه‌ نمودن اهالي مناطق مختلف، قاصداني را به آن شهرها گسيل داشتند. مورخان و صاحب‌نظران از اين سفر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) با عنوان حجة‌الوداع، حجةالاسلام، حجة‌البلاغ، حجة الکمال و حجة التمام ياد مي­نمايند. در اين سفر عده كثيري آن حضرت را همراهي مي‌كردند كه بنا به روايات تعداد آن‌ها ميان 70000 تا 120000 نفر نقل شده‌است و هنگامي که رسول‌ اکرم در روز 5‌شنبه 18 ذي‌الحجه به وادي غدير خم رسيدند و پيش از جدايي اهالي شام، مصر و عراق از ميان جمعيت، جبرئيل امين از جانب خداوند بر ايشان نازل گرديد و آيه: « يا أيها الرّسول بلّغ ما أنزل اليک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله يعصمک من النّاس » را نازل نمود و از جانب حق تعالي، رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را امر نمود تا حکم آنچه را که در قبل بر پيامبر درباره امام علي (ع) نازل گشته بود، به مردم ابلاغ نمايند و ايشان را وصي و ولي خود معرفي كردند. 

در اين اثر فضايي روحاني با چهره‌هاي شاد از تمامي قوميت‌ها ترسيم شده كه گرد حضرت رسول (ص) و حضرت امير‌المومنين (ع) ايستاده‌اند و نظاره‌گر اعلام جانشين حضرت علي(ع) به عنوان ولي و وصي امت اسلام پس از پيامبر(ص) هستند.

اين اثر در سال 1377 به شكل تمبر يادبود نيز منتشر شد. 
 
 

 


موضوعات مرتبط: خبر گزيده
[ شنبه 13 آبان 1391 ] [ 10:27 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نیایش

....ما را ببخش به خاطر تمام درهایی که زدیم و هیچکدام خانه تو نبود....


امروز از دیروز به مرگ نزدیکتریم.....
به خداوند چطور؟...

 

 




موضوعات مرتبط: مناجات ونیایش
[ شنبه 13 آبان 1391 ] [ 10:13 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حدیث برگزیده



موضوعات مرتبط: احادیثعترت
[ شنبه 13 آبان 1391 ] [ 10:5 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

غدیر خم مبارک



موضوعات مرتبط: مناسبت ها
[ شنبه 13 آبان 1391 ] [ 9:59 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

عرش بر دوش غدیر

در روز غدیر ، عقل اول‏ 
آن مظهر حق ، نبى مرسل 

چون عرش تو را کشید بر دوش‏ 
آنگاه گشود لعل خاموش 

فرمود که این خجسته منظر 
بر خلق پس از من است رهبر 

بر دامن او هر آن که زد دست‏ 
چون ذره به آفتاب پیوست 

**************************
تنها در غدیر !!

دشت غوغا بود ، غوغا بود ، غوغا در غدیر 
موج مى ‏زد سیل مردم مثل دریا در غدیر 

در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ‏ 
بى‏ گمان بارى رقم مى‏ خورد فردا در غدیر 

اى فراموشان باطل سر به پایین افکنید 
چون پیغمبر دست حق را برد بالا در غدیر 

حیف اما کاروان منزل به منزل مى ‏گذشت‏ 
کاروان مى ‏رفت و حق مى‏ ماند تنها در غدیر !! 

" علیرضا سپاهى لائین "

**************************

 



موضوعات مرتبط: اشعارشعرمناسبت ها
[ چهار شنبه 10 آبان 1391 ] [ 9:58 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

معنای اسم همه کشورهای دنیا

 

  معنای اسم همه کشورهای دنیا

 

 


 

آرژانتین: سرزمین نقره (اسپانیایی) 
آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما (آفتابی) جنوبی (لاتین، یونانی) 
آفریقای مرکزی: سرزمین بدون سرما (آفتابی) مرکزی (لاتین،یونانی)

آلبانی: سرزمین کوهنشینان

آلمان: سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن (فرانسوی – ژرمنی) 
آنگولا: از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود    
اتریش: شاهنشاهی شرق (ژرمنی) 
اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان (یونانی) 
ازبکستان: سرزمین خودسالارها (سغدی-ترکی-فارسی/دری) 
اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی) 
استرالیا: سرزمین جنوبی (از لاتین) 
استونی: راه شرقی (ژرمنی) 
اسرائیل: جنگیده با خدا (عبری) 
اسکاتلند:سرزمین اسکات‌ها{در لاتین قوم گائل را گویند}(لاتین).
افغانستان: سرزمین قوم افغان (فارسی) 
اکوادور: خط استوا (اسپانیایی) 
الجزایر: جزیره‌ها(عربی)   
السالوادور: رهایی بخش مقدس (اسپانیایی) 
امارات متحده عربی: شاهزاده نشین‌های یکپارچه عربی (عربی) 
اندونزی: مجمع الجزایر هند(فرانسوی) 
انگلیس: سرزمین پیر استعمار (ژرمنی) 
اوروگوئه: شرقی  
اوکراین: منطقه مرزی (اسلاوی) 
ایالات متحده امریکا: از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی 
ایتالیا: شاید به معنی ایزد گوساله (یونانی) 
ایران: سرزمین آریایی‌ها٬ برگرفته از واژهٔ «آریا» به معنی نجیب و شریف 
ایرلند: سرزمین قوم ایر(انگلیسی) 
ایسلند: سرزمین یخ (ایسلندی)؛ 

باهاما: دریای کم عمق یا ریشدارها(اسپانیایی)
بحرین: دو دریا (عربی) 
برزیل: چوب قرمز

بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان (لاتین) 
بلژیک: سرزمین قوم بلژ (از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالاً معنی زهدان و کیسه می‌داده 
بلیز: یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژه‌ای بومی به معنای آب گل آلود 
بنگلادش: ملت بنگال (بنگلادشی) 
بوتان: تبتی تبار

بوتسوانا: سرزمین قوم تسوانا 
بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار (از زبان‌های موره –دیولا) 
بولیوی: از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین 

پاراگوئه: این سوی رودخانه 
پاکستان: سرزمین پاکان (فارسی /دری)
پاناما:جای پر از ماهی (زبان کوئِوا) 
پرتغال: بندر قوم گال (از اقوام سلتی) (لاتین) 
پورتوریکو: بندر ثروتمند (اسپانیایی) 

تاجیکستان: سرزمین تاجیک‌ها (فارسی /دری) 
تانزانیا: این نام از هم امیزی تانگانیگا(سرزمین دریاچه تانگا) + زنگبار است 
تایلند: سرزمین قوم تای 
ترکمنستان: سرزمین ترک + ایمان=ترکیمان=ترکمان= ترکمن (سرزمین تورک هایی که مسلمان شده اند)، مربوط به سده های آغازین اسلام 
ترکیه: سرزمین قوی‌ها (ترکی با پسوند عربی) 
جامائیکا: سرزمین بهاران
جیبوتی: شاید به پادری بافته از الیاف نخل می‌گفتند(زبان آفار) 
چاد: دریاچه ( زبان بورنو) 
چین: سرزمین مرکزی (چینی) 
دانمارک: مرز قوم "دان”؛

دومینیکن: کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی) 
روسیه: کشور روشن ها، سپیدان (شاید از ریشه سکایی”راؤش”) 
روسیه سفید (بلاروس): درخشنده (روس) سفید (روسی)   
رومانی: سرزمین رومی‌ها 
زلاند نو: زلاند جدید (زلاند نام یکی از استان‌های هلند به معنای دریاست)؛ 
ژاپن: سرزمین خورشید تابان (ژاپنی) 

ساحل عاج: ساحل عاج 
سریلانکا: جزیره باشکوه (سنسکریت) 
جزایر سلیمان: از نام حضرت سلیمان 
سوئد: سرزمین قوم "سوی” 
سوازیلند: سرزمین قوم سوازی 
سوئیس: سرزمین مرداب 
سودان: سیاهان (عربی) 
سوریه: سرزمین آشور (سامی) 
سیرالئون: کوه شیر 

شیلی: پایان خشکی- برف (از زبان بومی آنجا) 
صحرا: بیابان (عربی) 
صربستان: سرزمین قوم صرب

(یوگسلاوی: (سرزمین اسلاو های جنوب 
عراق: شاید از ایراک به معنای ایران کوچک (فارسی) 
عربستان سعودی: سرزمین بیابانگردان در تملک خاندان خوشبخت. واژه عرب به معنی گذرنده و بیابانگرد است، سعود یعنی خوشبخت 
فرانسه: سرزمین قوم فرانک (از اقوام سلتی) 
فلسطین: یکی از اسامی قدیم رود اردن
فنلاند: سرزمین قوم "فن”

فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ 
قرقیزستان: سرزمین چهل قبیله (قرقیزی) 
قزاقستان: سرزمین کوچگران (قزاقی) 
قطر: شاید به معنای بارانی (عربی) 
کاستاریکا: ساحل غنی (اسپانیایی) 
کانادا: دهکده (زبان سرخپوستی”ایروکوئی”) 
کلمبیا:سرزمین کلمب(کریستف کلمب)(اسپانیایی) 
کنیا: کوه سپیدی (زبان کیکویو) 
کویت: دژ کوچک (هندی-عربی) 

گرجستان:سرزمین کشاورزان (یونانی) 
لبنان:سفید (عبری) 
لهستان: سرزمین قوم "له” 
لیبریا: سرزمین آزادی
مجارستان: سرزمین قوم مجار (مجاری) 
مراکش: مغرب؛ مصر: شهر – آبادی؛ 
مقدونیه: سرزمین کوه نشین‌ها، بلندنشین‌ها (یونانی) 
مکزیک: اسپانیای جدید (اسپانیایی) 
موریتانی: سرزمین قوم مور (لاتین)  
میکرونزی: مجمع الجزایر کوچک (فراسوی) 

نروژ: راه شمال 
نیجر: سیاه (لاتین) 
نیجریه: سرزمین سیاه (لاتین)  
نیکاراگوئه دریای نیکارائو (نام مردم آن منطقه) – آگوئه (اسپانیایی) 

واتیکان: گرفته شده از نام تپه‌ای به نام واتیکان (اتروسکی) 
ونزوئلا: ونیز کوچک 
ویتنام: اقوام "ویت” جنوبی (ویتنامی) 
ولز: بیگانگان (ژرمنی) 
هلند: سرزمین چوب (آلمانی) 
هند: پر آب (فارسی باستان) 
هندوراس: ژرفناها (اسپانیایی) 
یمن: خوشبخت 
یونان: سرزمین قوم "یون”
 

 




موضوعات مرتبط: دانستنی ها
[ دو شنبه 8 آبان 1391 ] [ 1:2 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

همان ذكري را كه گفتم بگو!

 تقيّد به آداب ديني

آداب ديني زمان‌بندي ويژه‌اي دارند، از اين‌روي براي پديدآوردن روحيّه زمان‌شناسي بسيار مؤثّر است. براي نمونه تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) براي تعقيبات نمازهاي واجب سفارش شده است. تسبيحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) افزون بر پاداش معنوي دو ويژگي مهمّ دارند كه براي درمان ضعف اراده مؤثرند: نخست این که وقت آن ويژه است كه هر روز 5 نوبت تكرار مي‌شود و ويژگي ديگرش، تعداد معیّن و مقیّد آن است که 34 بار "الله اكبر"، 33 بار "الحمدلله"، و 33 بار "سبحان‌الله" است.

دقّت در انجام تسبيحات كه با اراده انسان انجام شود، اراده ضعيف را تقويت مي‌كند.

از يكي از بزرگان پرسيدم، اگر ذكر تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را كم يا زياد كنيم چه اتّفاقي مي‌افتد؟ ايشان در پاسخ فرمودند: مثل اين است كه به شما بگويند اگر از فلان نقطه 34 قدم به سمت راست، بعد 3 قدم به سمت جلو و بعد 33 قدم به سمت چپ بروي و آن‌جا را حفر كني، به گنجی ارزش مند مي‌رسي! روشن است که اگر در هر كدام از مراحل، يك قدم اشتباه كني و یا به عمد کم و یا زیاد کنی، هرگز به آن گنج نخواهي رسيد.

تعبّد در اسلام جايگاه خاصي دارد و براي تنظيم ساختار ارادي انسان بسيار مؤثر است، زيرا فرد با آن كه مي‌تواند كلمه‌اي را كم و يا زياد كند، با اراده خود به آنچه از دين رسيده است پاي‌بند مي‌شود و ذکر را همان گونه که در دین رسیده است ، به جای می آورد.

 پيشوايان دين نيز شاگردان خود را در فراگيري اذكار و اوراد آن‌چنان تربيت مي‌كردند كه بدون هرگونه افزوني و كاستي به ذكري كه فرا مي‌گيرند، پاي‌بند باشند. براي نمونه شخصي از امام صادق (علیه السلام)پرسيد در دوره آخرالزمان چه ذكري بگوئيم؟ امام فرمود: «يا مُقَلِّبَ القُلوب! ثَبِّتْ قَلْبي عَلي دينِك»؛ او در حضور امام گفت: «يا مُقَلِّبَ القلوبِ! وَ الأبصارِ ثَبِّتْ قَلْبي عَلی دينِك»؛ امام فرمود: خداوند مقلّب‌القلوب و الابصار هست ولي همان ذكري را كه گفتم بگو! اين ذكر اثر ديگري دارد.1

ادعيه و اذكار و به ويژه تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) در تقويت اراده بسيار مؤثّرند2 و تقيّد به قرائت قرآن هر روز نيز براي بهره‌مندي از زمان مؤثّر خواهد بود.

----------------



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ جمعه 5 آبان 1391 ] [ 5:34 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

خواص شگفت‌آور لیمو از نوع ترش و شیرین

لیمو (از مرکبات) محصولی معجزه‌آسا برای کشتن سلول‌های سرطان است ؛ که ۱۰۰۰۰ بار قوی‌تر از شیمی درمانی است. 
چرا ما در مورد آن نمی‌دانیم؟ چون آزمایشگاه‌ها (شرکت های دارو‌سازی) با ساخت مشابه و مصنوعی آن سود زیادی می‌برند. 
شما هم اکنون می‌توانید به یک دوست کمک کنید تا از آنها بی‌نیاز شود و بداند که آب لیمو در پیشگیری از بیماری بسیار مفید است . 
طعم آن شیرین یا ترش و لذت بخش است و فاقد اثرات وحشتناک شیمی درمانی است. 
چگونه است که بسیاری از مردم باید بمیرند، در حالی که این خواص محرمانه و محفوظ نگه داشته شده است، تا مبادا منافع شرکت‌های بزرگ مولتی میلیونر به خطر بیفتد؟ 
همانطور که می‌دانید، درخت لیمو در دو نوع لیمو‌شیرین و لیموترش شناخته شده است. شما می‌توانید از این میوه به روش‌های مختلف مصرف کنید: 
 شما می ‌وانید آنرا به صورت افشره، نوشابه‌های آماده، شربت، شیرینی، روی غذا، گوشت و غیره مصرف کنید. 
لیمو بسیاری از خواص را داراست ، اما جالب‌ترین اثر آن در کیست و تومورهاست. 
خاصیت این گیاه در بهبود سرطان از همه نوع ثابت شده است. 
همچنین به عنوان یک داروی ضد میکروبی در برابر عفونت‌های باکتریایی و قارچ و انگلهای داخلی و کرم‌ها موثر است. همچنین تنظیم کننده فشار خون بیش از حد بالا و ضد‌افسردگی، استرس و اختلالات عصبی است. 
منبع این اطلاعات جالب است: این اطلاعات از یکی از بزرگترین تولید کنندگان دارو در جهان می‌آید، که می‌گوید تست‌های آزمایشگاهی بیش از ۲۰ سال از سال ۱۹۷۰ ، نشان داد که عصاره لیمو در تخریب سلول‌های بدخیم در ۱۲ نوع سرطان، از جمله روده بزرگ، پستان، پروستات، ریه و لوزالمعده و ... تاثیر دارد. 
ترکیبات این میوه ۱۰،۰۰۰ بار بهتر از محصول Adriamycin ، و مواد دارویی که به طور معمول در شیمی درمانی در جهان استفاده می‌شود ، کاهش رشد سلولهای سرطانی را نشان داد. و شگفت‌آور‌تر اینکه؛ این نوع از درمان با عصاره لیمو تنها سلول‌های سرطانی بدخیم را از بین می‌برد و بر روی سلول‌های سالم تاثیر نمی‌گذارد. 
 



موضوعات مرتبط: خواص گیاهان داروییخواص میوه ها
[ جمعه 5 آبان 1391 ] [ 11:40 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ذکری که 99 درد را شفا می‏‌دهد

  به گزارش ایسنا، پیامبر خدا(ص) فرمودند: "جمله «لا حول و لا قوة الا باللّه‏» ۹۹ درد را شفا می‏‌دهد که ساده‏‌ترین آن‌ها اندوه است۱".
از مولای متقیان امام علی(ع) نقل شده که فرمودند: "بیمار شدم و پیامبر خدا به عیادتم آمد و فرمود: «بگو: خداوندا! از تو می‏‌خواهم عافیتی را که می‏‌دهی، پیش اندازی، بر امتحان خویش، بردباری‏‌ام بخشی، و مرا به سوی رحمت خویش ببری». من، این دعا را خواندم و پس از آن دعا، از بستر بیماری برخاستم، گویا که از بندی رَسته باشم۲".
همچنین امام علی(ع) فرمودند: "پیامبر خدا، بر مردی از انصار که بیمار شده بود، وارد شد تا او را عیادت کند. او گفت: ای پیامبر خدا! برای من به درگاه خداوند، دعا کن.
پیامبر صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم فرمود: «بگو: "از خداوند بزرگ، پروردگار عرش بزرگ، مسئلت می‏‌کنم و از خداوند بزرگ سلامتی می‏‌خواهم» مرد، این دعا را سه بار خواند و در پیِ آن، از بستر بیماری برخاست، چنان که از بند، رَسته باشد۳".

امام صادق علیه‏‌السلام به هنگام بیماری این دعا را می‌خواندند: "خداوندا! تو خود، کسانی را سرزنش کردی و فرمودی: «بگو کسانی را که به جای خداوند به خدایی می‏‌پنداشته‏‌اید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمی‏‌توانند سختی‏‌ای از شما بگشایند، و نه شما را به حالتی دیگر درآورند». پس ای آن که هیچ کس جز او نتواند سختی‏‌ای از من بگشاید و مرا به حالتی دیگر ببرد! بر محمّد و خاندانش درود فرست، و سختی را از من بگشای و آن را به سوی کسانی ببر که در کنار تو - که خدایی جز تو نیست - خدایی دیگر را می‏‌خوانند۴".



موضوعات مرتبط: حدیث برگزیدهعترت
[ جمعه 5 آبان 1391 ] [ 10:55 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

یک بار بخوانید، عاشق می شوید

فرازی از دعای عرفه به قلم استاد سید مهدی شجاعی

  ای آنکه از خیانتهای چشم آگاه است و از پنهانیهای دل با خبر!‌

ای آنکه آینده را می‌داند و نیامده را می‌شناسد!

ای آنکه او را جز او نمی‌شناسد و از او جز او خبر ندارد!

ای آن که زمین را از آب انباشت و هوا را با آسمان مسدود کرد!

ای کسی که مهربانترین نامها و کریمترین اسمها از آن اوست!

ای بخشنده‌ای که عطاهایش هرگز تمام شدنی نیست، جاده کرامتش انتها ندارد و باران مهرش توقف نمی‌پذیرد!

ای برانگیزنده همت کاروانیان برای نجات یوسف در خشکسالی بیابان!

و ای در آورنده او از چاه،

و ای گمارنده او به سلطنت پادشاهی از پس عبودیت و بندگی!‌

و ای بازگرداننده او به یعقوب، پس از آنکه چشمهایش به سپیدی نشست!‌ و او همچنان خاموش و خویشتندار بود.

ای بردارنده و برطرف کننده غم و اندوه و ابتلا از ایوب،

ای بازدارنده دستهای ابراهیم از ذبح فرزند ارجمندش! فرزندی که در نهایت عمر و منتهای پیری نصیبش شده بود.

ای آنکه دعای ذکریا را مستجاب کرد و یحیی را بدو بخشید، و او را تنها و بی کس فرو نگذاشت! ‌

ای آنکه یونس را از شکم ماهی نجات داد!

ای آنکه دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و نجاتشان داد و فرعون و سپاهیان را غرقه ساخت!

ای آنکه بادها را بشارت دهندگان و طلایه داران باران رحمت خویش قرار داد!

ای آن که بر بندگان نافرمان خویش شتاب روا نمی دارد!

ای آنکه در ازای ناسپاسی من، محرومم نکرد و تدارک حرمان ندید!

خطاهای من گسترش یافت ولی رسوایم نساخت.

گناهانم عظیم شد ولی آبرویم را نبرد.

لغزشهایم فزونی گرفت، و او پرده حیثیتم را ندرید.

مرا غرقه در نافرمانی خویش دید، ولی شهره بدنامی‌ام نکرد.

ای آنکه بر سواد معاصی من قلم ستر کشید و پرده آبرویم را به گناه فاحش ندرید!

ای آنکه با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد؛ و من با بدیها و عصیانم در مقابلش ظاهر شدم!

ای آنکه به ایمان هدایتم کرد پیش از آنکه من شکر در مقابل نعمت را بشناسم!

ای آن که در ذلت خواندمش و عزتم بخشید!

در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد.

در تنهایی صدایش زدم و جمعیتم بخشید.

در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند.

در فقر خواستمش و غنایم بخشید.

                       ****************** ***

 متن زیر، بخشی از دعای عرفه امام حسین (ع) به قلم دکتر علی شریعتی است:

... معبود من!

اینک من پیش روی توام و در میان دستهای تو.

آقای من!

بال گسترده و پر شکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.

نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم.

نه ریسمانی که بدان بیاویزم.

و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.

چه می‌توانم بکنم؟ وقتی که این کوله بار زشتی و گناه با من است ؟!

انکار؟!

چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه‌ی اعضا و جوارحم به آنچه کرده‌ام گواهی می‌دهند؟

 خدای من!

این منم و پستی و فرو مایگی‌ام.

و این تویی با بزرگی و کرامتت.

از من این می‌سزد و از تو آن

" چگونه ممکن است به ورطه ی نومیدی بیافتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی."

 خدای من!

تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!

تو چقدر درگذرنده و بخشنده‌ای با این همه کار بد که من می‌کنم و این همه زشتی کردار که من دارم.

 خدای من!

تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام.

تو که اینقدر دلسوز منی!

 خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟

تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟

تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟

کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.

کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد.

بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.

و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشق تو نصیب ندارد.

 




موضوعات مرتبط: مناجات ونیایشمناسبت ها
[ جمعه 5 آبان 1391 ] [ 10:41 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

عید قربان مبارک

 



موضوعات مرتبط: مناسبت ها
[ جمعه 5 آبان 1391 ] [ 9:59 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

روایت تکان‌دهنده امام باقر(ع) درباره حوض کوثر

 در کتاب «بشارة المصطفى» و «مجالس» شیخ مفید و «أمالى» شیخ طوسى روایت کرده‏اند از شیخ مفید، از ابن قولویه، از حسین بن محمد بن عامر، از مُعَلّى بن محمد، از محمد بن جمهور عَمِّى، از ابن محبوب، از أبو محمّد وابِشى، از أبو وَرْد که گفت: از حضرت امام محمّد باقر علیه‌السلام شنیدم که مى‏گفت: چون روز قیامت بر پا شود، خداوند همه مردم را عریان و پابرهنه در زمین هموارى جمع می‌کند؛ و آنها را در راه محشر به قدرى متوقف می‌دارند که همگى عرق بسیارى مى‏کنند و نفَس‏هاى آنان به شدت میزند، و به قدرى که خداوند اراده کرده است درنگ مى‏کنند؛ و این است معناى گفتار خداوند تعالى: «فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا؛ و در آن وقت (اى پیامبر) نمى‏شنوى مگر صداى آرام و بدون صوت را.»


در این حال منادى از عرش ندا می‌کند: کجاست پیامبر امّى؟ خلایق می‌گویند: این صداى تو به همه رسید و همه شنیدند، آن پیامبر را با اسمش صدا کن!

 منادى ندا می‌دهد: کجاست پیامبر رحمت: محمد بن عبدالله؟ رسول‌الله صلّى الله علیه و آله و سلّم بر پا مى‏ایستد، و از همه مردم جلوتر مى‏آید تا اینکه مى‏رسد به حوضى که طول آن به قدر مسافت ما بین أیْلَة و صَنْعَاء است، و در کنار حوض مى‏ایستد. و پس از آن صاحب شما را ندا مى‏کنند؛ او هم به جلو مى‏آید، و در برابر مردم با رسول الله وقوف مى‏کند.

 سپس به مردم اجازه داده مى‏شود و آنان به حرکت در مى‏آیند. و در آن وقت، مردم به دو دسته تقسیم مى‏شوند: جماعتى در حوض وارد مى‏شوند، و جماعتى را از حوض دور مى‏کنند و چون رسول‌الله صلّى الله علیه و آله و سلّم ببیند که از محبان ما اهل‌بیت کسى را از حوض دور کنند گریه می‌کند و می‌گوید: اى پروردگار من! شیعه على! اى پروردگار من! شیعه على!

 در این حال خداوند فرشته‌اى را مى‏گمارد که از آن حضرت بپرسد: اى محمد! سبب گریه شما چیست؟! رسول الله می‌گوید: چگونه نگریم بر جماعتى که از شیعیان برادرم علىّ بن ابى طالب هستند، و من آنان را مى‏نگرم که از حوض دورشان کرده‏اند، و به جانب أصحاب دوزخ روان ساخته‏اند!؟

 خداوند عز و جل می‌گوید: اى محمد! من از گناهان آنها گذشتم، و همه را به تو بخشیدم. و من آنان را به تو و به کسانى که از ذریه تو هستند، و آنان آن ذرّیه را دوست دارند و ولایت آنها را برعهده گرفته‏اند، ملحق ساختم، و آنها را از زمره و جمعیت تو قرار دادم و در حوض تو وارد کردم و شفاعت تو را درباره آنان پذیرفتم و به همین دلیل تو را مکرم و گرامى داشتم.

 و حضرت باقر علیه‌السلام گفتند: در آن روز چه بسیار از مردان و زنان گریه کننده‌اى که چون این جریان را ببینند، فریاد مى‏زنند: یامحمداه! و هیچ یک از موالیان ما و از محبان ما نمى‏ماند مگر آنکه در حزب ما قرار مى‏گیرد و با ما وارد در حوض ما مى‏شود.



موضوعات مرتبط: حدیث برگزیدهعترت
[ سه شنبه 2 آبان 1391 ] [ 8:39 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نشانه های عسل واقعی...

به گزارش جهان، امین نور خدایی در آخرین نوشته از وبلاگ نور، حدیثی را ا امام صادق در مورد عسل آورده است:

امام صادق علیه السّلام به مسعدة بن صدقه درباره این آیه که «وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ‏ ثُمَّ كُلی‏ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكی‏ سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاس إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ‏  « و پروردگار تو به زنبور عسل وحى كرد كه از بعضی كوه ها و از برخى درختان و از آنچه به عنوان داربست استفاده مى‏كنند، خانه‏هایى براى خود درست كن،سپس از همه میوه‏ها بخور، و راه هاى پروردگارت را فرمانبردارانه، طی کن. [آنگاه‏] از درون [شكم‏] آن، آشامیدنى كه به رنگهاى گوناگون است بیرون مى‏آید.

 که در آن، براى مردم درمان و شفاء است‏ که همانا در این کار براى مردمى كه تفكر مى‏كنند نشانه [قدرت الهى‏] است.  نحل :  68» فرمودند : مراد از زنبور عسل ائمه هستند که خداوند به ایشان امر کرده است که برای(علم خود) خود شیعیانی(حاملانی) بگیرید مِنَ الْجِبالِ یعنی از عرب و مِنَ الشَّجَرِ یعنی غیر عرب و از بردگان آزاد شده‏ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ‏ یعنی اولاد و برده‏هائى كه آزاد نشده‏اند اما دوستدار خدا و رسول و ائمه باشند...

 و شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ آشامیدنى كه به رنگهاى گوناگون است، انواع علم است كه ائمه به شیعیان خود مى‏آموزند كه‏ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ‏ یعنى در آن علم شفا براى مردم است كه منظور از ناس شیعیان هستند دیگران خدا مى‏داند چه هستند.

 اگر آن طور كه مردم خیال می كنند آنچه که حقیقتا شفا می دهد منظور همان عسلى باشد كه مردم می خورند باید هر بیمار و مریضی که از آن مى‏خورد فورا شفا پیدا می کرد چون خداوند می فرماید: فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ در آن، براى مردم درمان و شفاء است و‏ هرگز خدا وعده خلاف نمى‏دهد.

 بلكه شفا در علم قرآن است بدلیل این آیه‏ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ‏ « و ما آنچه را براى مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‏كنیم‏  اسراء : 82» پس قرآن شفا و رحمت است براى اهلش بدون شك و تردید و اهل قرآن ائمه هدى هستند كه در این آیه خداوند درباره ما فرموده است : ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا سپس این كتاب را به آن بندگان خود كه برگزیده بودیم، به میراث دادیم فاطر : 42.

 بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏24 ؛ ص112

 



موضوعات مرتبط: دانستنی ها
[ سه شنبه 2 آبان 1391 ] [ 8:23 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

اول آشـنـایـی

مـا را نــوه ای داد خـداونـد جـهـان دار

از لطف جهان گستر و از رحمت بسیار

زیـبـا پـسری مـثـل ِ گـل سرخ دل انگـیـز

نیکو اثـری مثـل عسل ، از مزه سرشار

بـا آمـدن ایـن نـوه ، در جـان و دل مـا

شوریّ و سروری شده مخصوص پدیدار

یارب تو خود از کودک ما دفع خطر کن

یارب تو خود این عائله را خوب نگه دار

الـبـتـه نگـفـتـم : پـدر و مـادر کـودک

گشـتـنـد صمـیـمـانه دریـن بـرهـه گرفتار

خواب است پسر، صبح که شد یکسره تا شب

اما سر ِ شب تـا بـه سحـر ، یکسـره بـیـدار

در جـیغ کشیـدن ، هـنـرش حـرف نـدارد

همسایـه ی ما هـم شده از قـصه خبردار

دیـروز ، فـرایـنـد خبر خوش تر ازین بود

بـا معـرکـه ی خـتـنـه کـنـان رفت کـلـنـجـار

کـم کـرد کـمـی وزن ، ولـی بـر اثـر ِ درد

مـی رفـت کـه بـالا بـرود از در و دیـوار

زخـم است کمـی پـایـه ی پـرگـار وجودش

سخت است ولـی پـر زدنش بـر سر ِ پرگار

حسّاس تـراز پیش شـد آن نقطـه ی حسّاس

مـی سـوخـت تمـام تنش از سوزش ادرار

هی جیغ زد و جیغ زد و جیغ زد و جیغ

البته ، سر ِهـرچـه پـزشک است و پرستار

از جـیـغ ِ بـنـفـشش هـمـه آبـی شـده بـودیـم

آبـی تـر از انـدیـشـه ی دریـاچـه ی اسـرار

لابـد بـه خـودش گفته ، چه دنیای غریبیست

ایـن عالـم ِ دهـشت زده ی پـست ِ دل آزار

تـا مـی رسـی از راه سـرِ گوش بریده ست

بی آن کـه بپـرسنـد ، چه اندازه ، چه مقدار

الـبـتـه ، خیال ِ خفنی نیست ، که در شرع

مـردان هـمـه هسـتـنـد ازیـن مسئله نـاچـار

ایـن سنت ِفـرخـنـده ی اسلام عـزیـز است

مـا تـابـع ِ فـرمان ِ خـدایـیـم دریـن کـار

امـروز ولـیـکـن ، شـده بـا خـتـنـه کـنـانـش

این کودک ده روزه سبک سیر و سبکبار

هم خنده به لب دارد و هم رقص در اندام

هـم مـی شکـنــد بـا دُم خـود فـنـدق ِ بسیار


((  لب هایتان پر از شکوفه ی لبخند ))

محمد روحانی ( نجوا کاشانی )



موضوعات مرتبط: اشعارطنزشعر
[ دو شنبه 1 آبان 1391 ] [ 1:24 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]