پرسش:
رواياتى درخصوص گريه بر امام حسين(ع) بيان كرده، بگوييد فلسفه گريه بر امام حسين(ع) چيست؟
پاسخ:
برخى از روايات در خصوص گريه بر امام حسين(ع) عبارت است از:
1. امام معصوم(ع) فرمود: «هر چشمى در روز قيامت به جهت سختىها، گريان است؛ مگر چشمى كه بر امام حسين(ع) گريسته باشد، اين چشم خندان و بشاش است».الخصائص الحسينيه، ص 140.
2. امام رضا(ع) مىفرمايد: «گريه بر امام حسين(ع) گناهان بزرگ را محو مىكند».مسند امام رضا(ع)، ج 2، ص 27 .
3. امام صادق(ع) مىفرمايد: «كسى كه به ياد امام حسين(ع) به مقدار بال مگسى، اشك از چشمانش جارى شود؛ ثوابش بر خداوند است و خداوند به كمتر از بهشت براى او راضى نمىشود».بحارالانوار، ج 44، ص 291.
4. از امام معصوم(ع) نقل شده است: «هر كه بگريد يا بگرياند يا حالت اندوه و گريه داشته باشد، بر مصيبت امام حسين(ع)، بهشت براى او واجب مىشود».الخصائص الحسينيه، ص 142.
5. امام رضا(ع) مىفرمايد: «... پسر شبيب! اگر مىخواهى براى چيزى گريه كنى، پس براى حسين بن على(ع) گريه كن كه او را ذبح كردند؛ چنان كه گوسفند را ذبح مىكنند ... پسر شبيب! اگر براى حسين چنان گريه كنى كه اشكهايت بر گونههايت جارى شود، خداوند همه گناهان كوچك و بزرگ تو را مىآمرزد، اندك باشد يا بسيار ...».بحارالانوار، ج 44، ص 285.
در مورد حكمت گريه بر امام حسين(ع) مطالبى بيان شده كه به نظر مىرسد به تنهايى صحيح نباشد؛ از جمله:
الف. گريه ذاتاً خوب و سبب پالايش روح است؛ كه اين پالايش روحى در مجالس عزادارى امام حسين(ع) بيشترين ثمربخشى را دارد.
ب. گريه بر امام حسين(ع) به عنوان تشكّر و سپاس از او است؛ ولى اين مطلب صحيح نيست؛ زيرا اگر ما موظف به تشكر از امام حسين(ع) بوديم، راه ديگرى براى تشكر وجود نداشت كه با آه و اندوه و حزن اين سپاس را عينى سازيم و اصلاً آيا آن حضرت نيازمند به تشكّر است؟!
ج. امام حسين(ع) از گريه ما بهرهمند مىگردد؛ از آنجا كه با گريه به رشد معنوى مىرسيم و واسطه اين فيض ياد امام حسين(ع) است در نتيجه به مقامات آن حضرت نيز اضافه مىشود.
د. برخوردارى از ثواب و شفاعت؛
اين فوائد هر چند براساس بعضى تحليلها و روايات در حد خود صحيح است؛ ولى آيا نمىتوان حكمت مهمتر، با ارزشتر و فراتر از معاملات اين چنينى، در وراى گريه در نظر گرفت تا مجبور شويم حكمت گريه بر امام حسين(ع) را در يك شفاعت و ثواب و يا تشكر، منحصر و محدود سازيم؟!
با توجه به آنچه كه در حقيقت گريه رشد روحانى و تقوا و نيز فلسفه عزادارى امام حسين(ع) مطرح است؛ مىتوان گفت حكمت گريه بر اباعبدالله(ع) دو امر مهم و اساسى است كه هر يك به نوبه خود اثر وضعى خاصى بر جاى مىگذارند:
يكم. بُعد اخلاقى؛ چنان كه روشن است، گريه ارزشى در فرهنگ شيعى اولاً، گريهاى است كه موجب تعالى و رشد روح است و ثانياً سرچشمه آن معرفت است. گريه بر امام حسين(ع)، يا به جهت ياد كردن غم و اندوه از دست دادن عاشق حقيقى خداوند متعال است كه تجلىگاه اوصاف الهى بود و مؤمنان، بوى گل را از گلاب او استشمام مىكردند.
چون كه گل رفت و گلستان شد خراببوى گل را از كه بوييم، از گلاب
و يا به دليل عقبماندگى روحى و نداشتههاى خود، در مقابل مناقب و فضايل آن بزرگوار و ياران باوفايش است. در واقع گريه بر اين است كه حبيببن مظاهر كه بود و چه داشت و من كيم و چه در كف دارم؟ اشك ريختن بر علىاكبر، ناله بر خود است كه آن جوان رشيد چه فضايلى را دارا بود و من تا چه اندازه آن خصلتها را دارم؟ و ... .
اگر گريه ما از اين منشأ دور است، بايد بكوشيم اشك و آه خود را به اين سمت سوق دهيم تا بر اثر آن، روحمان تعالى يابد. در حقيقت اين گريه، نشان دادن دردى است كه انسان را به حركت و جوشش وامىدارد تا خود را به آن درجه از كمالات برساند و اين چنين اشكى انسانساز است.
دوم. بعد اجتماعى؛ اگر گريه بر اباعبدالله(ع)، از سر معرفت باشد و منشأ آن نيز بعد اخلاقى اين حركت باشد؛ قطعاً اين حزن و اندوه، پس از آن كه موجب تحوّل درونى انسان گرديد، زمينه را براى تحولات اجتماعى فراهم مىسازد. وقتى گريه بر امام حسين(ع)، گريهاى در جهت تعالى روح شد و موجب گرديد كه آدمى در فضايل اخلاقى و فردى خود، تأمل و تجديدنظر كند؛ قطعاً اين تحوّل درونى، زمينه را براى ساختن اجتماعى در راستاى اهداف متعالى اسلام فراهم خواهد ساخت.
زمانى كه انسان متوجّه شد كه حضرت ابا عبدالله(ع) براى چه، چرا و چگونه دست به قيام زد و آن اثر جاودانه را بر قلم خون، بر صفحه تاريخ نگاشت و با اين معرفت بر اثر گريه درونش متحول گرديد؛ اين تغيير بر عرصه جامعه نيز كشيده مىشود و او مىكوشد تا جلوى فساد وانحراف دين را گرفته و آزادى، جوانمردى و ديندارى را نه تنها در روح خود، بلكه در جامعه نيز حكمفرما سازد.
به بيان ديگر، در واقع گريه بر اباعبدالله(ع)، با يك واسطه زمينه را براى حفظ آرمانهاى آن حضرت و پياده كردن آن فراهم مىسازد و به همين دليل مىتوان گفت: يكى از حكمتهاى گريه بر امام حسين(ع)، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى او است و شايد مراد از اين كه گفته مىشود: «ان الاسلام بدؤه محمدى و بقائه حسينى» همين باشد كه بقاى مكتب اسلام - خصوصاً تشيع - وامدار گريه بر امام حسين(ع) است.
|